دیار ما  - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

دیار ما - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

معرفی ابعاد فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی دیار شاه عبدالله
دیار ما  - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

دیار ما - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

معرفی ابعاد فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی دیار شاه عبدالله

پیام تسلیت


هوالباقی
انا لله و انا الیه راجعون


خبر تاسف بار درگذشت ناگهانی طلبه ی جوان هادی درویشی فرزند حاج حبیب موجب تاثر گردید، این ضایعه دردناک را به خانواده داغدار آن مرحوم تسلیت عرض می کنیم و رحمت و رضوان الهی برای آن مرحوم و صبر و سلامتی برای بازماندگان آرزومندیم.

داغ جوان

اینجا کجای زمین است؟ اینجا کجای زمان است؟
از پیر مردان بپرسید، این داغ داغ جوان است
گلدان خالی! گلت کو؟ ای باغ من بلبلت کو؟
ای اشک ما را سبک کن، بار غم او گران است
باید که ای دل بسازی، باید که ای دل بسوزی
باید دهان را بدوزی، وقتی زبان ناتوان است
ای بید آشفته رفتی، ای سرو ناگفته رفتی
ای غنچه نشکفته رفتی، این غصه باغبان است
فصل هجوم تگرگ است، می‌آید و مثل مرگ است
نه فکر غنچه نه برگ است، پاییز نامهربان است
«جواد زهتاب»

غذای محلی مورد نظر شما؟

سلام بر خوانندگان وبلاگ دیار ما شاه عبدالله

غذای محلی  مورد نظر خود را نام ببرید تا طرز تهیه آن را برایتان بنویسیم.

هدف ما جلب رضایت شما و پاسخگویی به نیاز عزیزان است.

طرز تهیه رشته اَوی یا تنکو

رشته تنکو یا رشته اوی

یکی از عذاهای سنتی منطقه شاه عبدالله می باشد که این سالها بیشتر در ایام ماه صفر به عنوان نذری در منازل یا آشپزخانه حرم پخته و بین مردم توزیع می گردد..البته در سالها ی گذشته که برنج به فراوانی امروزی نبود این غذا یکی از غذاهای اصلی مردم محسوب می شد. 


مواد مورد نیاز برای 4نفر
1-رشته              250گرم                              7-تمر هندی    یک چهارم تمر
2-نخود              150گرم                               8-لیمو عمانی (پودر) به مقدار لازم
3-لوبیا              150گرم                                9-ادویه ،نمک و فلفل         ===
4-عدس سبز       150گرم                              10-آب  جوش                  ===
5-روغن           یک استکان                              11-پیاز متوسط       2 عدد
6-آلوچه            150گرم                               12-ربع گوجه         به مقدار لازم

ابتدا پیازها را خرد کرده با روغن سرخ می کنید سپس ادویه ،نمک ، فلفل ، لیمو عمانی و رب گوجه را به آن اضافه می کنید.حبوبات را که قبلا خیسانده و آب پز کرده اید نیز به آن می افزایید سپس مقداری آب جوش به آن اضافه می نمایید بعد رشته ها را اضافه کرده و تمر هندی را نیز در آب حل نموده ه به همراه آلوچه به آن می افزایید.(به تازگی بعضی افراد یک قاشق غذاخوری شوید خشک و دو قاشق زرشک نیز به مواد اضافه می کنند)مدت 45 دقیقه روی حرارت کم می گذارید در این مدت چند بار قابلمه را هم می زنید تا ته نگیرد و در صورت  نیاز آب جوش اضافه می کنید.غذای شما آماده است بفرمایید «رشته اوی» نوش جان

تشکر از بازدیدکنندگان عزیز

سلام دوستان


با گذشت یک ماه از فعالیت وبلاگ ،آمار بازدید شما عزیزان از «هزار » مورد گذشت . بنابراین وظیفه خود می دانم از توجه و عنایت شما به وبلاگ که نشانه ی علاقه به زادگاهمان و ارادت به آقایمان حضرت شاه عبدالله (ع) می باشد.کمال تقدیر و تشکر را داشته باشم .

همچنین از تمام دوستانی که ضمن بازدید و ارسال نظر خود نسبت به حقیر اظهار لطف نمودند، سپاس ویژه دارم .

در ضمن برای کلیه  دوستانی که ایمیل خود را اعلام کرده و آمادگی نویسندگی در وبلاگ را دارند دعوت نامه عضویت در وبلاگ ارسال شده است.

در پایان ضمن تقدیر مجدد از همه ی عزیزان ،به آقای حسن درویشی (نویسنده و همکار وبلاگی خود) خیر مقدم می گویم  و منتظر حضور گرم و با نشاط دیگردوستان می باشم.


امامزاده عبدالله بن محمد باقر (ع) بهشت ناشناخته معنویت

قبل  از هر چیز از  برادر گرانقدر و دلسوز به منطقه امام زاده عبدالله بن محمد باقر (ع) که خود از دلیرمردان عرصه جنگ و پیکار با دژخیمان است ,(که در مبحثی جداگانه در مورد ایشان قلم خواهم نگاشت ) جناب آقای لطیف دروشی که از اینجانب جهت نگارش دل نوشته هایم دعوت بعمل آورده اند تقدیر و تشکر دارم . در دنیایی که انتقال سخن و کلمه با زدن یک کلید بر صفحه کلید رایانه انجام میشود ، بجا بود که آقای لطیف درویشی با معرفی دیار خود  (امامزاده عبدالله بن محمد باقر (ع) )که بهشت گمشده ی معنویت در ایران اسلامی است بپردازد . امیدوارم من هم  با راهنمایی ها و ارشادات ایشان و  قلم شکسته خود بتوانم قدمی کوچک در اعتلای فرهنگ غنی  منطقه داشته باشم .

در اولین قدم نخستین مطلبم را به شرح ذیل تقدیم میدارم :

روستای امام زاده عبدالله

از آنجا که روستای مذکور تا آخرین نقطه مرزی استان بوشهر کمتر از 4 کلیومتر فاصله داشته و تقریبا 15 کیلومتر با مرکز شهرستان دیلم به عنوان شمالی ترین نقطه استان بوشهر فاصله دارد از لحاظ فرهنگ و اداب و رسوم ومعاشرت وجه تشابه های زیادی بین روستاهای امام زاده عبدالله و دیلم دیده می شود .

تشابه فرهنگ و کسب و کار و اشتغال مردم روستا در شهرستان دیلم توانسته است آمار چشم گیری  از مهاجرات از این روستاه به دیلم را به خود اختصاص داده و باعث تخلیه روستا و توسعه سکونت آن شهرستان گردد .

بر اساس امار سال 1389 که به منظور ادامه اجرای یکی از برنامه های معنوی (بعدا مفصلا توضیح داده خواهد شد ) توسط خانواده های روستا ؛جمع آوری کردم ؛  قریب به 70 خانوار این روستاها در این شهرستان ساکن هستند . که بیشترین آنها از روستا ی مالکی و شاه عبدالله می باشند .

همانطور که گفته شد یکی از دلایل اصلی  مهاجرت مردم به این شهرستان اشتغال بوده که در بحثی جداگانه بدان خواهم پرداخت .

نمازجماعت در حرم مطهر شاه عبدالله(ع)

یکی از برکات حرم مطهر حضرت شاه عبدالله (ع) اقامه نماز جماعت صبح  ِ ظهر ومغرب می باشددر کنار برگزاری نماز جماعت ِاحکام شرعی و احادیث معصومین (ع) توسط امام جماعت و روحانی محل حجت الاسلام جناب آقای شیخ ملایوسف درویشی جهت نمازگزاران بیان می شود. توفیق همگان را برای شرکت در نمازهای جماعت از درگاه ایزد منان خواستاریم.در ادامه تصاویری از نماز جماعت در حرم مطهر تقدیم می گردد.  

 

  

 

 

 

  

 

بفرمایین مهندسی

خدا بیامرزه همه ی امواته سالل نهی یه روزی مرحوم بویم گُ تا امرو سی چاس مهندسی درس کنیم گتیم مهندسی چنه؟ گُ: عامت فانوس(خدابیامرزش) ینه سیم گُته که چِنو درس ایبو.یه چاسیه که باید مثه مهندس ،چن طبقه  ری یک درچینی تا درس آبو.  

 

اما گَردی درس کردن مهندسی: 


مواد مورد نیاز سی 3نفر
1-سیب زمینی    3عدد
2-پیاز متوسط     2عدد
3-بادمجان       250گرم
4-گوجه          250گرم
5-نمک ،زردچوبه و فلفل    به مقدار مورد نیاز
6-روغن        نصف استکان
7- آب      یک استکان
ابتدا پیازها را بصورت حلقه ای خرد می کنیم و در ته قابلمه می چینیم سپس سیب زمینی را نیز حقه ای برش زده و روی پیاز ها می چینیم سپس بادمجان را پوست گرفته  و حلقه ای  برش زده روی سیب زمینی ها می گذاریم سپس زردچوبه ،نمک و فلفل را اضافه می کنیم بعد گوجه ها را حلقه ای برش زده و روی آنها می گذاریم سپس آب و روغن را اضافه می نماییم و روی حرارت خیلی کم   می گذاریم بعد از نیم ساعت غذای ما آماده است.بفرمایین مهندسنی میل کنین. 

دَ چی خین هم ارزونه هم راحت درس یابو.

مشاغل سنتی اهالی شاه عبدالله

مشاغل سنتی اهالی شاه عبدالله و دیگر ساحل نشینان خلیج همیشه  فارس:

برگرفته از وبلاگ یا شاه عبداله متعلق به آقای عبدالعزیز موحدی (با اندکی تغییر)

سال های دهه چهل که بنده  در دوران کودکی بودم  وقبل از ان نیز  مشاغلی سنتی مثل  : مشک دوزی  . دول دوزی . جل دوزی.   تور بافی دستی . جاجیم بافی .  شله  بافی . نمد مالی  . خیش سازی . بنه بافی.  دروپنجره سازی چوبی. نخ ریسی دستی. حور  بافی.در ولات  خودمان یا  دهات اطراف رواج داشت. البته بعضی مشاغل موقتی نیز بوسیله افراد دوره گرد وجود داشت مانند: گمبوزنی قوری چینی  یا تعمیر درامهای فلزی. آهنگری ( تهیه داس .عسل خیش . تیشه  بیل وکلنگ ومنتیل و اره وانبر یا مقاش و ....) چیزهایی مانند: خمره ، کوزه ،جهله و حبانه  که همه جزء صنایع دستی  ولایات دیگر بود وارداتی محسوب میشد.

بعدا که عده ای به آبادان رفت وآمد نمودند  بشکه های فلزی 20  الی 30 لیتری  که به ان درام  می گفتند. روی کار آمد وجای مشک ها را گرفت. درامها را در یک وسیله  چوبی بنام برداله روی الاغ می گذاشتند وبا آنها  آب  از چا ه های  کل حیدر به  روستا حمل می کردند خدا رحمت کند گذشتگان و مرحوم کل حیدر را که اگر واقعا این چاه ها نبود مردم  از اب تلخ  ودو رگه دیگر چاهها بناچار  استفاده می کردند . از چاه های کل حیدر علاوه بر اهالی مالکی و شاه عبدالله اهالی روستاهای همجوار مثل عامری . ذلقی . رگ سفید وبوطاهری جهت تهبه آب شرب استفاده می کردند.

       سالهای بعد  وسیله  چرخ دار بهتری روی کار آمد که بآن " اربانه " می گفتند ( اربانه واژه  عربی)  از انواع آن در کشور های عربی وآفریقایی هنوز هم وجود دارد. خلاصه  اربانه که عبارت بود ازدو حلقه چرخ جلو اتومبیل  وانت بطور کامل با سگدست وبلبیرنگها که وسط این چرخها را با یک تکه تیراهن  یا نبشی به هم متصل می نمودند. بعضی هم از اکسل عقب اتومبیل برای  تهیه اربانه  استفاده می کردند. که اسکلت چوبی اربانه با دو میله که شکل یو U)) انگلیسی بود ودو سر آن پیچ ومهره داشت  وبه آن کرپی گفته می شد. با آن به  تیرآهن یا اکسل  متصل می شد. اربانه بوسیله دو چوب بلند چهارمتری ویک تسمه پهن که معمولا از طناب بافته شده یا لاستیک اتومبیل تهیه میشد . به اسب  یا الاغ بسته می شد. از اربانه  استفاده های متعددی میشد . درحمل ونقل بار ومسافر  وتهیه محصولات کشاورزی و مصالح ساختمانی وخیلی کارهای  دیگر بکار گرفته می شد.

          ازجمله مشاغلی که  عده زیادی از مردان روستا را به خود مشغول می کرد ماهی گیری بود  در فصل پائیز که هوا خنک تر می شد . تعدادی از افراد علاقمند  که خود هم تور ماهی گیری داشتند یا بصورت امانی از دیلم می آوردند در ضلع جنوبی  شاه عبدالله زمین مسطحی بود که به آن بهسکی  می گفتند . تورهای خود را جهت انجام تعمیرات پهن می نمودند که به این کار  ربابه  گفته می شد.  مرحومین  . بو حیدر . بو غلامحسین . بخشو . بو قمبر  و دیگران  در این کارها مهارت داشتند . خدا همه گذشتگان را بیامرزد. چقدر هم زحمت می کشیدن .خدا هم برکت می داد  ایام نوروز که می شد  ماهی های درشت وتازه مثل :

راشگو. سنگسر .سبیتی . حلوا ماهی و..... صید می شد که علاوه بر اهالی . زوار امامزاده نیز از آنها خریداری می نمودند. یا فصل میگو که می شد  با هر توری چندین نفر به دریا میرفتند . چه صیدی هم می شد گاهی آنقدر صید زیاد بود که بار چند الاغ میکردند و برای فروش به بندر دیلم  می بردند.

علاوه بر مشاغل یاد شده کشاورزی نیز به صورت کاشت  گندم و جو (به روش دیم) رواج داشت همچنین عده زیادی از اهالی برای یافتن کار و کسب روزی به وسیله لنج از بندر دیلم و دیگربنادر خلیج فارس به کویت می رفتند و بعضا مدت زیادی نیز در آنجا می ماندند و به مشاغلی چون کارگری ،حمالی ،شاگردی مغازه ها و یا دست فروشی مشغول می شدند و هر از چند گاهی اجناس مورد نیاز خانواده هایشان را توسط دوستان و هم ولایتی هایی که به ایران می آمدند می فرستادند.

برخی از اهالی روستا هم در فصل تابستان که فصل بیکاری بود به «بصره » البته بصره  ی ایران  یعنی نخلستانهای اطراف آبادان( که خود شامل منوهی و گصبه بود)می رفتند و در باغات آنجا کارگری می کردند و مزد آنها پس از ماهها کار و تلاش طاقت فرسا چند من خرما و چند دله دوشو بود که ارباب یا صاحب باغ به آنها می داد. گاهی شرایطی چون خشکسالی در منطقه شاه عبدالله یا ...باعث می شد بعضی افراد چند سالی در بصره می ماندند  و با زحمات زیادی امرار معاش می نمودند.وبه قول مرحوم بوزمون « امسال ایگی یاد پار    نون خردن زهر مار»


خدا بیامرزد همه درگذشتگان را که زندگی پر زحمتی داشتند.

لغات محلی یا گپل خمونی حرف«پ»

حرف  «پ»

پا بَنَه : ابزاری چوبی مورد استفاده هنگام درو و انتقال بافه های گندم به  خرمنزار (جخون زار)که زیر چوبهای اطراف بنه می گذاشتند.
پاپری : پرنده و مرغی که روی پایش پر دارد.
پاپلیچکی: نوعی شلوار پاچه تنگ مخصوص خانمها
پاپوش : جوراب
پاپی:چاپلوس
پاتلون: شلوار
پاتیل:قابله
پاریو:زراعت آبی
پاشون زدن:با بیل زمین را شخم زدن
پاکه:کوهپایه
پَتی :خالی
پخشه:پشه ،مگس
پرپروک : پروانه
پِِرت کُ:بینداز
پرتک:پشه کوره ، حشره ای نیش زننده

پرندوش : پریشب

پروند:طنابی که با آن بالای نخل می روند.

پس از بال : پشت سر کسی حرف زدن
پَس اُسومی: نوعی حلوا که از ترکیب شکر روغن و آرد گندم درست می شود
پسین:عصر
پشتیک : پیشانی
پشنگه : ترشح مایعاتی مانندآب،روغن داغ و ...آبی که از تکان دادن یک چیز تر به کسی یا جایی پاشیده شود.
پَل : گیسو
پلشت: کثیف
پلشتوک: پرستو
پِلک زدن:هم  زدن چشم
پلکه:پولک ماهی
پِله  خُرمَی : نوعی حلوا تهیه شده از خرما ، روغن ،آرد و زردچوبه
پِلِه : نردبان
پِلهَ : نوعی ماهی(زبون)
پَنَه : پنهان
پنیروکی : نوعی قارچ
پوز: بینی
پهریز: پرهیز:خودداری ازکاری یا خوردن چیزی.
پیسه: سیاه و سفید

اصطلاحات و ضرب المثل ها
پار دوس امسال آشنا:به کسی که رفت و آمدش کم شده باشه می گویند.
پس تو کیه کنده:برای اعلام بی گناهی و رفع اتهام از کسی
پا پس کشید:از حرفش یا ادعاش عقب نشینی کرد
پاساش که:چیزی را لگد مال کردن
پر دراورده:به کسی که خیلی اذیت کنه و ناآرام باشه می گویند

پی چراغ تاریکه:اطراف چراغ تاریک است،وقتی کاری فراموش شود یا به آن اعتنا نشود.

با تشکر از جناب آقای مهدی درویش منش موارد زیر اضافه می گردد:

پرو:وصله

پله شیر :نوعی غذای محلی

پینکی :چرت زدن

پینجه:انگشت

پار:پارسال

پریار:پریارسال

پرندوش :پریشب

پسه:زدن پشت به همدیگر مخصوصا در عروسی

په:پی

پغو:ابزاری برای بستن پای مجرمان و افرادی که احتمال فرار آنهاهست.

پور:نوعی پرنده که همرنگ خاک بوده و خود را با زمین اسستتار می کند.

پورسن:مخفی شدن

پور گرفتن: کنایه از ادم زرنگی بودن

پندش در اومد:برای کسی بکار میرود که بشدت زمین میخورد یا به انسان یا حیوانی زیاد فشار جسمی و فیزیکی بیاید

پسون:پستان

پیر:امامزاده

پلورده :هذیان

پیشکنارون :زیر شکم

پرزوات :مقدار خیلی کم از هر چیزی

پهه ایدی دس گلو :پی را دست گربه می دهی.برای کسی به کار می رود که چیزی را به او می سپارند که صلاحیت نگهداری از آن  را ندارد

پل کمش رته:برای کسی بکار میرود که به جای زیاد رفت اماد می کند .

پس مات بیدیه :برای کسی بکار مرود که گفتارا یا رفتارا ادعای خستگی می کند یا شبیه ادمهای خسته رفتار می کند .

پر کم:سیرابی

درمون بو زر چل

سلام عزیزلم

داره هم گرما اومه و بو گند زر چل یه پاری ،باقیه خفه ایکنه، خمونیم تا چن سال پیش یکشم خم بیدم هر چی هم حموم ایرهتم چارش نیابید بقول قدیمی هر آدمی بو سنان بدنش یه جوری خارج یابو، مثلا یه پاری بو پاشون محلی گنده یا پاری بو میلشون یه پاری هم بو زر چلشون.

چاره چنه 

نه صابینه نه شمپو فقط و فقط باید زاگه (زاغ) آسیاب کنین روزی یه بار اول زر چلتونه بی او نم ایکنین بعد یه کمی پودر زاگ زر چلتون بمالین . دَ و شر بو گند زر چل ختون  راحت یابین. اه بخن بو خشهم بده یکمی محلب باش پودر کنین و قاطیش کنین،هم بو گند زر چلتون وه بین ایره هم بوتون خش ایبو.

یه گردی آسون تری هم یابو یه کم پودر زاگیه من شیشه مام بریزن بعد او ریش کنین و زرچلتون بسانین.

ده خدافظ بو گند زر چل.امتحان کنین حتمن راحت ایبین.هم خم تجربه کردم هم تعریفش و  باقی اشنفتمه

اما ایدونین علتش چنه ؟

وختی آدم عرق ایکنه جی مرطوب باعث تولید و رشد باکتری ایبو زر چله هوا نیزنه بعد باکتریل ایمیرن بو گندشون راس ایبو .

زاگ بخاطر اسیدی بیدن وه رشد باکتری جلوگیری ایکنه.هم یو باعث رفع بوی زر چل ایابو.

عطاریل دیلم هم مثله دکون کل حبیب پودر زاگه اماده دارن ایترین اونجو بسونین.

خدا بیامرزه اموات ونه که یو حالیش آبی و سی باقی گُ.