ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
بسم رب الشهداء والصدیقین
حق بزرگ آنان (شهیدان) بر ما آن است که فرهنگ شهادت و ارزش مجاهدت در راه خدا برای همه تبیین شود.(مقام معظم رهبری)
سلام دوستان
در یادداشتهایی با این عنوان تلاش می کنیم در حد اطلاع و آگاهی و با همکاری و اعلام نظر شما عزیزان، شهدای منطقه امامزاده عبدالله (ع) را به ترتیب تاریخ شهادت به نسل های بعدی معرفی نماییم تا اندکی از وظیفه خود را در گسترش فرهنگ ایثار و شهادت و ادای احترام به مقام و منزلت شهدا به انجام رسانیم.
در این یادداشت سردار جاویدالاثر شهید «عبدالرحیم درویشی»که افتخار اولین جاویدالاثر منطقه را به خود اختصاص داده است،معرفی می گردد.
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل کمیته های انقلاب و سپس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرمان حضرت امام خمینی (ره )گروه بسیاری ازجوانان این مرز و بوم از جمله اکثر جوانان روستای امامزاده عبدالله از توابع شهرستان هندیجان استان خوزستان جذب این دو نهاد انقلابی شدند.
از جمله ی این غیور مردان جاویدالاثر شهید «عبدالرحیم درویشی » می باشد. این شهید والامقام در سال 1339 در خانواده ای مذهبی متولد گردید ، تحصیلات ابتدائی را در روستا و دوره ی راهنمایی را در بندردیلم گذارند سپس به علت نبود دبیرستان در منطقه، جهت گذراندن دوره متوسطه راهی شهرستان بهبهان گردید. سال آخر تحصیل ایشان در بهبهان مصادف گردید با اوج مبارزات انقلابیون با رژیم ستمشاهی، ایشان نیز جذب نیروهای انقلابی و مذهبی گردید و در سخنرانیها و تظاهرات حضور فعال داشت و اقدام به تهیه و توزیع اعلامیه های حضرت امام (ره) در منطقه می نمود. این جوان متعهد و انقلابی از اولین افرادی بود که عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ماهشهر گردید ، و با پوشیدن لباس سبز خدمت برای رضای خدا، در ماموریت های بسیاری بر علیه گروه های ضد انقلاب و قاچاقچیان سلاح در منطقه ، شرکت فعال داشت. زیرا سال 1358که اوج فعالیت گروه های مسلح معارض با انقلاب اسلامی در اکثر مناطق کشور بویژه استانهای مرزی بود ، و این وضعیت زمینه سوء استفاده قاچاقچیان منطقه را در خصوص خرید و فروش سلاح فراهم نموده بود.گاهی افراد منطقه هم به مواردی مشکوک برخورد می نمودند و یا گزارشی غلط به سپاه می رسید ولی به جهت حساسیت کار و اوضاع خاص کشور هر مورد مشکوکی نیز بررسی می گردید.
خاطره ای طنز از این نوع ماموریتها که بنده از زبان ایشان شنیدم در مورد ماموریتی بود که در تابستان سال 58 برای کشف سلاح در یکی از روستاهای منطقه ی زیدون خوزستان داشتند، ایشان با چهره ایی بشاش که از خصوصیاتشان بود ودر حالی که می خندید چنین تعریف کردند که : « با توجه به آشنایی من به آن منطقه و از جهتی به لحاظ پیشگیری از شناسایی توسط افراد ضد انقلاب با وجود گرمای شدید خوزستان در آن فصل سال با سر و صورت پوشیده در محل حاضر شدیم و خانه یکی از این افراد را محاصره کردیم در جستجوی اولیه منزل مورد مشکوکی نیافتیم با استفاده از دستگاه فلزیاب علائمی از وجود اشیاء فلزی در انبار کاه آن منزل ظاهر گردید و ما برای اینکه شناسایی نشویم در آن گرمای شدید حدود دو ساعت مجبور شدیم با سر و صورت پوشیده کاه ها را جابجا کنیم در نهایت قطعات فلزی به جای مانده از خرمن کوبی فرسوده در ته انبار ظاهر گردید. »
با آغاز جنگ تحمیلی نیز این شهید بزرگوار در ماموریتهای متعددی در مناطق عملیاتی شرکت نمود که سرانجام در یکی از این ماموریتها در آبان ماه 1359 در جاده آبادان- ماهشهر با نیروهای بعثی درگیر شدند و پس از آن درگیری خبری از ایشان باز نیامد و جزء ملکوتیان بی نشان گردید.
نشان در بی نشانی یافتند گل های زهرایی سوی افلاکیان رفتند با دلهای دریایی
راهشان پر رهرو باد. برای شادی ارواح طیبه شهدا بویژه شهدای جاویدالاثر صلوات