سلام دوستان
با گذشت یک ماه از فعالیت وبلاگ ،آمار بازدید شما عزیزان از «هزار » مورد گذشت . بنابراین وظیفه خود می دانم از توجه و عنایت شما به وبلاگ که نشانه ی علاقه به زادگاهمان و ارادت به آقایمان حضرت شاه عبدالله (ع) می باشد.کمال تقدیر و تشکر را داشته باشم .
همچنین از تمام دوستانی که ضمن بازدید و ارسال نظر خود نسبت به حقیر اظهار لطف نمودند، سپاس ویژه دارم .
در ضمن برای کلیه دوستانی که ایمیل خود را اعلام کرده و آمادگی نویسندگی در وبلاگ را دارند دعوت نامه عضویت در وبلاگ ارسال شده است.
در پایان ضمن تقدیر مجدد از همه ی عزیزان ،به آقای حسن درویشی (نویسنده و همکار وبلاگی خود) خیر مقدم می گویم و منتظر حضور گرم و با نشاط دیگردوستان می باشم.
یکی از برکات حرم مطهر حضرت شاه عبدالله (ع) اقامه نماز جماعت صبح ِ ظهر ومغرب می باشددر کنار برگزاری نماز جماعت ِاحکام شرعی و احادیث معصومین (ع) توسط امام جماعت و روحانی محل حجت الاسلام جناب آقای شیخ ملایوسف درویشی جهت نمازگزاران بیان می شود. توفیق همگان را برای شرکت در نمازهای جماعت از درگاه ایزد منان خواستاریم.در ادامه تصاویری از نماز جماعت در حرم مطهر تقدیم می گردد.
خدا بیامرزه همه ی امواته سالل نهی یه روزی مرحوم بویم گُ تا امرو سی چاس مهندسی درس کنیم گتیم مهندسی چنه؟ گُ: عامت فانوس(خدابیامرزش) ینه سیم گُته که چِنو درس ایبو.یه چاسیه که باید مثه مهندس ،چن طبقه ری یک درچینی تا درس آبو.
اما گَردی درس کردن مهندسی:
مواد مورد نیاز سی 3نفر
1-سیب زمینی 3عدد
2-پیاز متوسط 2عدد
3-بادمجان 250گرم
4-گوجه 250گرم
5-نمک ،زردچوبه و فلفل به مقدار مورد نیاز
6-روغن نصف استکان
7- آب یک استکان
ابتدا پیازها را بصورت حلقه ای خرد می کنیم و در ته قابلمه می چینیم سپس سیب زمینی را نیز حقه ای برش زده و روی پیاز ها می چینیم سپس بادمجان را پوست گرفته و حلقه ای برش زده روی سیب زمینی ها می گذاریم سپس زردچوبه ،نمک و فلفل را اضافه می کنیم بعد گوجه ها را حلقه ای برش زده و روی آنها می گذاریم سپس آب و روغن را اضافه می نماییم و روی حرارت خیلی کم می گذاریم بعد از نیم ساعت غذای ما آماده است.بفرمایین مهندسنی میل کنین.
دَ چی خین هم ارزونه هم راحت درس یابو.
مشاغل سنتی اهالی شاه عبدالله و دیگر ساحل نشینان خلیج همیشه فارس:
برگرفته از وبلاگ یا شاه عبداله متعلق به آقای عبدالعزیز موحدی (با اندکی تغییر)
سال های دهه چهل که بنده در دوران کودکی بودم وقبل از ان نیز مشاغلی سنتی مثل : مشک دوزی . دول دوزی . جل دوزی. تور بافی دستی . جاجیم بافی . شله بافی . نمد مالی . خیش سازی . بنه بافی. دروپنجره سازی چوبی. نخ ریسی دستی. حور بافی.در ولات خودمان یا دهات اطراف رواج داشت. البته بعضی مشاغل موقتی نیز بوسیله افراد دوره گرد وجود داشت مانند: گمبوزنی قوری چینی یا تعمیر درامهای فلزی. آهنگری ( تهیه داس .عسل خیش . تیشه بیل وکلنگ ومنتیل و اره وانبر یا مقاش و ....) چیزهایی مانند: خمره ، کوزه ،جهله و حبانه که همه جزء صنایع دستی ولایات دیگر بود وارداتی محسوب میشد.
بعدا که عده ای به آبادان رفت وآمد نمودند بشکه های فلزی 20 الی 30 لیتری که به ان درام می گفتند. روی کار آمد وجای مشک ها را گرفت. درامها را در یک وسیله چوبی بنام برداله روی الاغ می گذاشتند وبا آنها آب از چا ه های کل حیدر به روستا حمل می کردند خدا رحمت کند گذشتگان و مرحوم کل حیدر را که اگر واقعا این چاه ها نبود مردم از اب تلخ ودو رگه دیگر چاهها بناچار استفاده می کردند . از چاه های کل حیدر علاوه بر اهالی مالکی و شاه عبدالله اهالی روستاهای همجوار مثل عامری . ذلقی . رگ سفید وبوطاهری جهت تهبه آب شرب استفاده می کردند.
سالهای بعد وسیله چرخ دار بهتری روی کار آمد که بآن " اربانه " می گفتند ( اربانه واژه عربی) از انواع آن در کشور های عربی وآفریقایی هنوز هم وجود دارد. خلاصه اربانه که عبارت بود ازدو حلقه چرخ جلو اتومبیل وانت بطور کامل با سگدست وبلبیرنگها که وسط این چرخها را با یک تکه تیراهن یا نبشی به هم متصل می نمودند. بعضی هم از اکسل عقب اتومبیل برای تهیه اربانه استفاده می کردند. که اسکلت چوبی اربانه با دو میله که شکل یو U)) انگلیسی بود ودو سر آن پیچ ومهره داشت وبه آن کرپی گفته می شد. با آن به تیرآهن یا اکسل متصل می شد. اربانه بوسیله دو چوب بلند چهارمتری ویک تسمه پهن که معمولا از طناب بافته شده یا لاستیک اتومبیل تهیه میشد . به اسب یا الاغ بسته می شد. از اربانه استفاده های متعددی میشد . درحمل ونقل بار ومسافر وتهیه محصولات کشاورزی و مصالح ساختمانی وخیلی کارهای دیگر بکار گرفته می شد.
ازجمله مشاغلی که عده زیادی از مردان روستا را به خود مشغول می کرد ماهی گیری بود در فصل پائیز که هوا خنک تر می شد . تعدادی از افراد علاقمند که خود هم تور ماهی گیری داشتند یا بصورت امانی از دیلم می آوردند در ضلع جنوبی شاه عبدالله زمین مسطحی بود که به آن بهسکی می گفتند . تورهای خود را جهت انجام تعمیرات پهن می نمودند که به این کار ربابه گفته می شد. مرحومین . بو حیدر . بو غلامحسین . بخشو . بو قمبر و دیگران در این کارها مهارت داشتند . خدا همه گذشتگان را بیامرزد. چقدر هم زحمت می کشیدن .خدا هم برکت می داد ایام نوروز که می شد ماهی های درشت وتازه مثل :
راشگو. سنگسر .سبیتی . حلوا ماهی و..... صید می شد که علاوه بر اهالی . زوار امامزاده نیز از آنها خریداری می نمودند. یا فصل میگو که می شد با هر توری چندین نفر به دریا میرفتند . چه صیدی هم می شد گاهی آنقدر صید زیاد بود که بار چند الاغ میکردند و برای فروش به بندر دیلم می بردند.
علاوه بر مشاغل یاد شده کشاورزی نیز به صورت کاشت گندم و جو (به روش دیم) رواج داشت همچنین عده زیادی از اهالی برای یافتن کار و کسب روزی به وسیله لنج از بندر دیلم و دیگربنادر خلیج فارس به کویت می رفتند و بعضا مدت زیادی نیز در آنجا می ماندند و به مشاغلی چون کارگری ،حمالی ،شاگردی مغازه ها و یا دست فروشی مشغول می شدند و هر از چند گاهی اجناس مورد نیاز خانواده هایشان را توسط دوستان و هم ولایتی هایی که به ایران می آمدند می فرستادند.
برخی از اهالی روستا هم در فصل تابستان که فصل بیکاری بود به «بصره » البته بصره ی ایران یعنی نخلستانهای اطراف آبادان( که خود شامل منوهی و گصبه بود)می رفتند و در باغات آنجا کارگری می کردند و مزد آنها پس از ماهها کار و تلاش طاقت فرسا چند من خرما و چند دله دوشو بود که ارباب یا صاحب باغ به آنها می داد. گاهی شرایطی چون خشکسالی در منطقه شاه عبدالله یا ...باعث می شد بعضی افراد چند سالی در بصره می ماندند و با زحمات زیادی امرار معاش می نمودند.وبه قول مرحوم بوزمون « امسال ایگی یاد پار نون خردن زهر مار»
خدا بیامرزد همه درگذشتگان را که زندگی پر زحمتی داشتند.
حرف «پ»
پا بَنَه : ابزاری چوبی مورد استفاده هنگام درو و انتقال بافه های گندم به خرمنزار (جخون زار)که زیر چوبهای اطراف بنه می گذاشتند.پرندوش : پریشب
پروند:طنابی که با آن بالای نخل می روند.
پس از بال : پشت سر کسی حرف زدنپی چراغ تاریکه:اطراف چراغ تاریک است،وقتی کاری فراموش شود یا به آن اعتنا نشود.
با تشکر از جناب آقای مهدی درویش منش موارد زیر اضافه می گردد:
پرو:وصله
پله شیر :نوعی غذای محلی
پینکی :چرت زدن
پینجه:انگشت
پار:پارسال
پریار:پریارسال
پرندوش :پریشب
پسه:زدن پشت به همدیگر مخصوصا در عروسی
په:پی
پغو:ابزاری برای بستن پای مجرمان و افرادی که احتمال فرار آنهاهست.
پور:نوعی پرنده که همرنگ خاک بوده و خود را با زمین اسستتار می کند.
پورسن:مخفی شدن
پور گرفتن: کنایه از ادم زرنگی بودن
پندش در اومد:برای کسی بکار میرود که بشدت زمین میخورد یا به انسان یا حیوانی زیاد فشار جسمی و فیزیکی بیاید
پسون:پستان
پیر:امامزاده
پلورده :هذیان
پیشکنارون :زیر شکم
پرزوات :مقدار خیلی کم از هر چیزی
پهه ایدی دس گلو :پی را دست گربه می دهی.برای کسی به کار می رود که چیزی را به او می سپارند که صلاحیت نگهداری از آن را ندارد
پل کمش رته:برای کسی بکار میرود که به جای زیاد رفت اماد می کند .
پس مات بیدیه :برای کسی بکار مرود که گفتارا یا رفتارا ادعای خستگی می کند یا شبیه ادمهای خسته رفتار می کند .
پر کم:سیرابی
نه صابینه نه شمپو فقط و فقط باید زاگه (زاغ) آسیاب کنین روزی یه بار اول زر چلتونه بی او نم ایکنین بعد یه کمی پودر زاگ زر چلتون بمالین . دَ و شر بو گند زر چل ختون راحت یابین. اه بخن بو خشهم بده یکمی محلب باش پودر کنین و قاطیش کنین،هم بو گند زر چلتون وه بین ایره هم بوتون خش ایبو.
یه گردی آسون تری هم یابو یه کم پودر زاگیه من شیشه مام بریزن بعد او ریش کنین و زرچلتون بسانین.
ده خدافظ بو گند زر چل.امتحان کنین حتمن راحت ایبین.هم خم تجربه کردم هم تعریفش و باقی اشنفتمه
اما ایدونین علتش چنه ؟
وختی آدم عرق ایکنه جی مرطوب باعث تولید و رشد باکتری ایبو زر چله هوا نیزنه بعد باکتریل ایمیرن بو گندشون راس ایبو .
زاگ بخاطر اسیدی بیدن وه رشد باکتری جلوگیری ایکنه.هم یو باعث رفع بوی زر چل ایابو.
عطاریل دیلم هم مثله دکون کل حبیب پودر زاگه اماده دارن ایترین اونجو بسونین.
خدا بیامرزه اموات ونه که یو حالیش آبی و سی باقی گُ.
سلام عزیزلم ای غنچیل گل محمدی کر هم جعم آبیدن تا یه گمبکی و ارادتمه به آغام شابدلا نشون بدن. تقدیم ایکنمشون به آغی گلم و شما عزیزل دلم.
برگرفته از وبلاگ «یا شاه عبدالله »متعلق به آقای عبدالعزیز موحدی
یاد گذشتگان یاد باد آن روزگاران یاد باد که چقدر بو و بوایل ما من زحمت بیدن. یاد آن روزهایی که توی ولات هیچ امکاناتی نبی. او سو که حونه یل نه دورشون دیوار داشت ونه در سرا داشتن چقدر صفا وصمیمیت بی اگر کسی کار داشت ایخواست بره حونه کلاسین ومن سرای مش احمد و باسهراب ایگذشت یه حال واحوال وچاق سلامتی هم ایکرد بعد ایره حونه کلاسین مثلا تی مرحوم کلاسین یا ایره حونه شیخ عواس یا حونه مرحوم کل عیوض . ای روزگار . یاد اوسو که او من جهله بی یه جوم مسی هم ریش نهاده بی . بعضی ها هم مشک داشتن سی او خردن یا بهدا که دول سه گوش درس وابید . یکی سیم گپ ایزه . ایگو ظهر بی رهته بیدم چهل کل حیدر او خنک اوردم سی خردن . ایسکه رسیدم حونه زر خردم که مشک بنم ری مشکلون . یدفعه حالیم وابید یه صدای خوره امه ویه چی بین پایلم فکس و ره . نه حلالی داشتم لواسم حروم ابید . سی جه که . بلا نسبت سگ رهته بید زر مشکلون خوسیده بید . ایسه بی وضع بی اوی چکنم آخرش جل کللم دراوردم ولواسم عوض کردم . ای روزگار اینا که من مالکی یا حصار یا آبادی گدا لی بیدن یه گمبکی بعض شیل بیدن. سیچه سی خاطری ایکه لااقل سی ششتو شور شون من حونه یلشون یه چهی زده بیدن سی او رخت وریزشون. اما شیل هم دولتی خدا وشاهبدلا دریه ی داشتن . سی درف ششتن یا لواس ششتن یه گوم که کوزری ایورداشتن و ایرهتن سر خور . یا اه خور او نداشت باید صبگی گه برهتن که تا او مد بید درفل بششتن وتا گرما وشون نگرهتبید واگشتن. ایسه خو الحمداله دولتی خدا وجمهوری اسلامی که کربونش برم ایمام خمینی اورد سرکار مردم همه برق دارن او لوله دارن اما صد حیف که مردم قدر نونن .از برکت خین شهیدل وزحمتل جونلمون که جون جونادمیشون کف دسشون نهان ومن گرما وسرما رهتن جبهه جنگ ری تیر وخمپاره دشمن رهتن وچه زحمتلی کشیدن . جاشون من بهشت بو. |
+ نوشته شده در دوشنبه نوزدهم اردیبهشت 1390ساعت 11:53 توسط موحدی
|
ایام سوگواری ام ابیها حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها رابه محضر حضرت ولی عصر (عج) و همه پیروان و محبان آن حضرت تسلیت می گوییم.
به همین مناسبت چند شعر تقدیم می گردد.
ندا می داد جبرائیل شام رحلت زهراست
گل خورشید پرپر گشته از امشب علی تنهاست
شفق آزرده خاطر بود و در خون می نشست از غم
که امشب را شبی خاموش همچون غربت فرداست
ز آب دیدگان شستند جسم خسته ی زهرا
صدای ناله می آمد که گویا گریه ی اسماست
بریز آهسته ای اسماء آب غسل بر دستم
که این پهلو شکسته دخت احمد عصمت کبراست
.............................................................................
کاش نجار مدینه در مدینه در نمی ساخت
یا اگر می ساخت بهر خانه ی حیدر نمی ساخت
کاش ای شهر مدینه بی در و دیوار بودی
یا تو ای باغ فدک هرگز در این دنیا نبودی
.....................................................
ای کاش فدک این همه اسرار نداشت
ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا این است
ای کاش در سوخته مسمار نداشت
....................................................
فاطمیه آمد اما همدم و مونس کجاست
شمع می پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست
در عزای مادرت یابن الحسن یک دم بیا
تا نپرسند این جماعت بانی مجلس کجاست
......................................................
فاطمیه تا حکایت می شود
غربت حیدر روایت می شود
..........................................
دیگر آن خنده ی زیبا به لب مولا نیست
همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست
قطره ی اشک علی تا به ته چاه رسید
چاه فهید کسی همچو علی تنها نیست
....................................................
شبی در عمق تاریکی نشسته
زمین و آسمان غمگین و خسته
روان در کوچه ها تابوت غربت
در آن تابوت یاقوت شکسته
.............................................
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
آشنایی با شهرستان دیلم...
1- قدمت تاریخی دیلم :
قرائن تاریخی نشان می دهد که قدمت این بندر به دوره هخامنشی مربوط می شود ، که وجه تسمیه آن به خوبی روشن نیست . چرا که در ادوار مختلف این منطقه اسمهایی داشته است . بندر تیلمون (دیلمون) برگرفته از: نام قدیم بحرین و سـرانجام بنــدردیلم نــامهایی بوده انـد که بـه این شهرستان اتلاق گردیده است.
و نام های ذکرشده دیگری درتاریخ است که این شهر را دیـل، دیلـه هم نامیده اند.
در دوره هخامنشی دو رشته راه، پارسارگاد و تخت جمشید را به هرمز، بندردیلمون و آستانه درکرانه خلیج فارس مربوط می ساخته که بنادر دیلمون ، هرمز و ریشهر ( بوشهرکنونی ) در دوره مذکور از مراکز تجاری بوده اند، صدور روغن چراغ ، نفت از بندر شینیز (سینیز) باقی مانده از دوره ساسانیان و پارچه های کتانی و فلزات گرانقیمت مرسوم بوده است.
آثــار پنج شهــر تاریخی با نامهای سینیز (شینیز) ، اسلجان، مهروبان، سنجاهان و قوستان از دوره های قبل از اسلام در این شهرستان کشف و به ثبت رسیده است که با وجود اسناد تاریخی و سفرنامه هایی ازجمله
سفرنامه ناصرخسرو ، [وآثار باستانی ] تاریخ این شهرستان بین 2300 الی 2500 سال اعلام گردیده است...
2- موقعیت جغرافیای دیلم:
شهرستان دیلم با 2735 کیلومتر مربع مساحت و قریـــب به 30/000 نفر جمعــیت بـــه عـنوان شمالی ترین نقطه استان بوشهر با مرکزیت شهر دیلم دارای دو بخش مرکزی و امام حسن می باشد که بخش مرکزی با دو دهستان حومه و لیراوی شمالی و مرکب از 21 روستا می باشد.
بخش امام حسن با مرکزیت شهر امام حسن دارای دو دهستان لیراوی میانی و لیراوی جنوبی که شامل 21 روستا می باشد تشکیل می گردد.
محدوده شهرستان دیلم از شمال به استانهای کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان - از شرق به استان فارس ، از جنوب به شهرستان گناوه و خلیج فارس از مغرب نیز به خلیج فارس محدود می شود.
از نظر طبیعی به سه بخش عمده کوهستانی (کوهپایه های زاگرس) و تپه های ماهوری ، جلگه پست و حـــاصلخیز دشت لیراوی تشکیل می گردد. قسمتی از نوار ساحلی نیز متشکل از : شـــوره زار و ماسه زاراست. هیچ رودخانه دائمی وجود ندارد. و تنها رودها و دره هـــای فصلی از کوهپایه های شرقی به طرف خلیج فارس امتداد دارد...