متاسفانه اطلاعات چندانی از این شهید منتشر نشده است .امید است که بستگان و دوستان شهید اطلاعاتی از این شهید ارائه دهند بنابر این با عرض پوزش اطلاعات مختصری که از کتیبه سنگ مزار ایشان در دست است تقدیم می شود.
...........................................................................
نام پدر:عباس محل تولد: رگ سفید متولد:۱۳۳۰
محل شهادت:آبادان تاریخ شهادت:۳۰/۵/۱۳۶۴ طول مدت حیات:۳۴
مزار: گلزار شهدای امامزاده عبدالله
شهید فرج درویشی
10 روز از فروردینماه 1329 گذشته بود که "فرج " در روستای مالکی استان خوزستان چشم به دنیا گشود. هر چند که نامش را فرج نهاده بودند، اما او را جعفر هم صدا میزدند. فرج نتوانست به تحصیل در مدرسه بپردازد چرا که روستایشان مدرسهای نداشت و به علت فقر مالی هم نمیتوانست در شهرهای اطراف درس بخواند؛ اما به دلیل علاقه ای که به آموختن داشت، خواندن و نوشتن و روخوانی قرآنکریم را نزد برخی ملایان روستا در مکتب یاد گرفت. منبع:کتاب ایل ستاره صفحه 77 |
شهید خیرالله درویشی
هوا گرم بود؛ انگار میخواست از آسمان آتش ببارد اما مادر احساس میکرد نسیم خنکی میوزد چرا که بالاخره انتظار به پایان میرسید و خیرالله در دهم مردادماه سال ۱۳۴۹ در روستای مالکی استان خوزستان متولّد شد. منبع:کتاب ایل ستاره صفحه 45-با اندکی تغییر |
نام و نام خانوادگی: عبدالرحیم درویشی
نام پدر: ابراهیم
تاریخ تولد: ۱۳۴۹
تاریخ شهادت: ۲۰/۱۱/۱۳۶۴
محل تولد:ماهشهر
محل شهادت:فاو-عملیات والفجر 8
وصیتنامه:
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیتنامه برادر عبدالرحیم درویشی”
برادران وخواهران عزیز سلام علیکم
اینقدر به جبهه می روم ومیجنگم تا شهید شوم..
نمی دانم برای شما نامه بنویسم یاوصیت نامه . بالاخره همین طور که این نوشته مرا می خوانید وشاید من در این دنیای فانی نباشم وصیتم به پدر ومادرم این است که در سوگ من ناراحت نشوید میدانم که نمی توانید تحمل کنید اما هر چند جلوی ناراحتیها رابگیرید چون که من در راه اسلام شهید شدم وخونم در راه اسلام ریخته شدوهمین شهادت عروسی من است واز اینک پروردگار متعال این شهادت را نصیبم گردانید افتخار کنید که امانت خدا را تحویلش دادید وتو ای مادرم اگر که من شهید در راه خدا محسوب شدم شمادر روز قیامت (محشر)می توانید جوابگوی حضرت زینب (س)وائمه اطهار باشید واما شما برادرانم اگر شهادت نصیبم گردید جای خالی مرا در پیش پدر ومادرم پر کنید وهمیشه خدمتگذار اسلام باشید وشما ای خواهر انم برای من گریه نکنید وامیدوارم که با حجاب خود مشتی بردهن دشمنان اسلام بزنید واما ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع)در میدان نبرد شهید ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد ومبادا در این حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین (ع)وبا هدف شهید شد.ای مادران:مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحمل ۷۲شهید را نمود .همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه های نبرد بفرستید وحتی جسد او را هم تحویل نگیرید زیرا مارد وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم برادران استغفار ودعا رااز یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست وهرگز دشمنان بین شما تفرقه نیاندازند وشما رااز روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بد بختی مسلمانان وروز جشن ابر قدرتها ست حضورتان رادر جبهه های حق علیه باطل ثابت نگهدارید قدر امام را بدانید وتقوا پیشه کنید وهمیشه بیاد خدا باشید ودر راه او قدم بردارید اگر فیض شهادت نصیبم گشت آنانکه پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند وبه ولایت او اعتقاد ندارند برمن نگریند وبرجنازه من حاضر نشوند اما بادش که دما شهدا آنان را نیز متحول سازد وبه رحمت الهی نزدیکشان کند.سلام مرا به رهبرم برسانید وبگوئید تا آخرین قطره خونم اسلام را ترک نخواهم کرد با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشوراها ودر تمام کربلاها با حسین (ع)همراه باشم وسنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان (عج)به اجرا در آید.
خداحافظ من الله التوفیق
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
برادر عبدالرحیم درویشی
در تاریخ ۸/۱۱/۱۳۶۴ بنیاد شهید انقلاب اسلامی هندیجان
شهید خلیل درویشی
خلیل درویشی در دومین روز از شهریورماه سال 1347 در روستای مالکی از توابع شهرستان هندیجان دیده به جهان گشود. پدرش ابراهیم و مادرش سمنبر در تربیت او کوشیدند و با رسیدن او به 7 سالگی دستانش را در دستان معلم مهربان دبستان روستا نهادند. بخشی از وصیت نامه شهید « از شما برادران دوستان عزیز خواهشمندم که مساجد را خالی نکنید و همیشه امام را دعا کنید و هر قدمی که بر می دارید برای خدا و نابودی آمریکا باشد.» منبع:کتاب ایل ستاره صفحه 229-233 |
در آستانه دهه ی مبارک فجر و آغاز سی و سومین بهار انقلاب اسلامی یاد و خاطره شهیدان را گرامی می داریم و بر روان پاکشان درود می فرستیم.
این ایام بهانه ای شد تا بار دیگر در برابر عظمت شهدا سر تعظیم فرود آریم.
اولین روزهای فروردین 1361خبر پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات فتح المبین در سراسر کشور موجب شادی و شعف مردم گردید . اما در روستای امامزاده عبدالله شادی اهالی همراه با نگرانی و اضطراب بود چون تعدادی زیادی از جوانان این روستا که عضو بسیج و سپاه بندردیلم بودند در این عملیات شرکت داشتند واین موضوع موجب تشویش خانواده ی آنان شده بود. عدم وجود امکانات ارتباطی سبب گسترش اخباری غیر موثق در خصوص سلامت افراد می شد. برخی خبرها از شهید و زخمی شدن بسیاری از جوانان گزارش می داد . مراجعات مکرر مردم موجب شد تا فرمانده سپاه بندردیلم(برادر دهقان) مسئول تعاون سپاه ( برادر عبدالعزیز درویشی ) را طی حکمی جهت تعیین وضعیت افراد به مناطق عملیاتی مامور کند. در این ماموریت مشخص گردید تعدادی از رزمندگان اعزامی شهید ،گروهی نیز زخمی شده اند و وضعیت گروهی هم نامشخص بود که در نهایت معلوم شد توسط دشمن اسیر گردیده اند .
ازجمله شهدای این عملیات ، پاسدار شهید علی درویشی بود که عنوان « اولین شهید روستا » را به خود گرفت. چند روز بعد پیکر این شهید والامقام طی مراسم با شکوهی با حضور مسئولین شهرو جمعیت بسیاری از اقشار مختلف مردم، از بندردیلم به سمت روستای امامزاده عبدالله تشییع و در صحن مطهر امامزاده مدفون گردید.
مختصری از زندگینامه ی شهید:
شهید علی درویشی در سال 1343در روستای امامزاده عبدالله در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. پدر او فردی کشاورز و مادرش زنی خانه دار بود. دوران طفولیت را در دامن پر مهر خانوده سپری نمود.دوره ی تحصیلی ابتدایی را در مدرسه «وشمگیر» روستا با نمرات عالی و با موفقیت پشت سر نهاد و جهت ادامه تحصیل در دوره ی راهنمایی راهی بندردیلم شد و در مدرسه ی راهنمایی هدایت مشغول به تحصیل گردید. همزمانی این دوره با اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1357و شرکت در تجمعات و مجالس مذهبی موجب شکل گیری شخصیت اجتماعی این شهید عزیز شد. با شروع جنگ تحمیلی همکاری خود را با بسیج مستضعفین آغاز نمود ودر سال 1360عضو سپاه بندردیلم شد. پس از گذراندن دوره ی آموزشی کوتاه مدت ، داوطلب اعزام به جبهه گردید . و در جبهه شوش منطقه ی عملیاتی خندق (منطقه شهید ترکی) حضور یافت و داوطلب شرکت در مرحله اول عملیات فتح المبین شد و در همین عملیات مرغ جانش با نغمه ی «ای خوش آن روز که پروازکنم تا بر دوست » در بهشت برین ماوا گرفت .«عاش سعیدا و مات سعیدا»
یاد باد آن روزگــاران یاد باد روز وصــل دوستداران یاد باد
گر چه آنان فارغند از یاد ما از من ایشان را هزاران یاد باد
یادش گرامی ، راهش پررهرو و با شهدای کربلا محشور باد
یک مردِ روحانی، روزی با خداوند مکالمه ای داشت:
"خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟"**
خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آن درها باز شد؛
مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛
و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد.!** **
افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند.
به نظرقحطی زده می آمدند.. آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود
و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پُر کنند.
ادامه مطلب ...
سلام دوستان
با تشکر از آقای امین خادمی مسئول امور فرهنگی حرم مطهر شاه عبدالله(ع) گزارش تصویری مراسمات برگزار شده در محرم امسال تقدیم می گردد.