خانواده محترم پارسا
مصیبت وارده و درگذشت پدر بزرگوارتان موجب تاثر گردید ضمن طلب آمرزش و غفران الهی برای آن مرحوم ،سلامتی و طول عمر برای بازماندگان آرزومندیم.
یکی از فعالترین شبکه های اجتماعی ایران فیس نما می باشد این شبکه با بیش از هشتصد هزار عضو و هزاران گروه فعال با انواع سلیقه بدون نیاز به استفاده از فیلتر شکن و محیطی امن در خدمت همه دوستان علاقه مند می باشد. با مراجعه به ادرس زیر به راحتی عضو شوید:
http://facenama.com/signup/invited:f7365d4fe5f10b25b89bf47812802df0
اول ذیقعده سالروز خجسته میلاد حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ، روز پنجم سالروز بزرگداشت امام زادگان روز ششم سالروز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع) و یازدهم خجسته زاد روز امام رئوف حضرت سلطان علی موسی الرضا علیه آلاف تحیه و السلام را به ساحت مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه دوستداران خاندان پیامبر بویژه شما عزیزان مبارک و میمون باد
انا لله و انا الیه راجعون
در سالروز شهادت معلمان شهید رجایی و باهنر هشتم شهریور ماه 1392در حادثه دلخراش تصادف زنجیره ای جاده شاهرود منطقه امامزاده عبدالله در غم از دست دادن معلمی دلسوز و دهیاری خدوم به سوگ نشست،
آری عبدالرضا درویشی و فرزندش فاطمه پس از زیارت حضرت ثامن الحجج در این حادثه اسفبار جان به جان آفرین تسلیم نمود و رخ در نقاب خاک فرو برد و به دیار باقی شتافت روحش شاد . ضمن عرض تسلیت به خانواده داغدارش و همه اهالی منطقه و همکارانش در شورای اسلامی روستا و آموزش و پرورش بندردیلم از درگاه غفور رحیم برایش طلب غفران و رحمت و برای خانواده اش شکیبایی آرزومندیم.
این عزیز سفر کرده در عمر کوتاه خود خدمات شایسته ای در کسوت معلمی به دانش آموزان در دبیرستانهای بندردیلم ارائه کرد و طی سالیانی که دهیار روستای امامزاده عبدالله بود با تلاش مستمر و پیگیری مداوم و همکاری اعضای شورای اسلامی روستا منشاء خدمات بسیاری شد از جمله اهم طرحهای اجرا شده در دوره مسئولیت ایشان :
1-ایجاد ، گسترش و نگهداری از فضای سبز
2-جدول کشی معابر و آسفالت کاری
3- راه اندازی سرویس جمع آوری ذباله
4- احداث سایبان جهت مسافران کنار جاده اصلی
5- احداث نمازخانه در کنار جاده
6- احداث پیاده رو دو طرف جاده وروردی روستا
7- جدول گذاری وسط بلوار امامزاده
8- احداث پارکینگ با همکاری هیات امنای امامزاده عبدالله هت
9- احداث سایبان گلزار شهدا با همکاری بنیاد شهید
10- رنگ آمیزی جدول بلوار
11- تامین آب جهت نگهداری فضای سبز و اجرای لوله کشی قطره ای
12- همکاری با کانون فرهنگی روستا جهت فعالیت های اجتماعی مانند برگزاری چند دوره پیاده روی
و...
(آسک شهری باستانی در شمال شرقی شهرستان هندیجان کنونی(جنوب شرقی دهملا –دقیقا روبروی روستای چم تنگ فعلی باید به سمت کوه رفت و نوک بلند کوه آن که هنوز آثار ایوان و حوضی خشتی روی آن معلوم است از روی جاده آسفالت کنار روستای چم تنگ معلوم است)خرابه ها و آثار مانده در شهرک آسک هنوز باقی است. برای ورود به این شهر باستانی دو راه وجو دارد یکی از طریق غرب آن و رفتن روی لوله های گازی که از زیدون می آید و دیگری از طریق جاده شرکت نفت و رفتن تا پای کوه(منظور از کنار روستای چم تنگ است).شهر آسک که زمانی قلعه فرزندان اباکالیجار و زمانی دیلیمان بر آن حکومت داشتند دارای پله های مدور می باشد که این پله ها با سنگ گلال(سنگ دریا) درست شده اند و برای محکم کاری قیر میان آنها به کار رفته است.هنگامی که به آخرین نقطه پله ها برسیم وارد محیطی باز می شویم. روبروی ما قلعه ای است با خشتهای قرمز رنگ و در آن کوزه های فراوان یافت می شود.دور قلعه حصار آجری است که همچنان پابرجاست و جای سکوئی در آنجا هویدا است که به نظر جای پرچم است یا شیپورزن در آنجا می ایستاده است دو سنگ آسک (آسیاب گندم)به قطرهای 5/2 متر در شرق آن نیز دیده می شد.پائین دره در کناره نهر یا چشمه که اکثر مورخان از آن نام می برند درخت کناری نیز به چشم می خورد و دو سنگ مستطیل مکعب که به نظر می رسد برای سد کردن جلوی آب در مواقع مختلف استفاده می شده است ،وجود دارد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید.
موضوع : شهر باستانی آسک هندیجان
شاعر: فرشید گشتیل
هزاران سالیان شهری چو آسک
به لطف ایزد دنیا تبارک
هویدا بوده در دامان ایران
وجولانگاه آن دنیای شیران
نِکو ایوانکی در قعر افلاک
نشان معبد مزدای بی باک
در مرقد شاه دل نشستم تسبیح و مفاتیح به دستم
بغضم ترکید و جام خونین صدناله به یکباره گسستم
هی ناله زدم پای ضریحش انگار که من ناله پرستم
گفتم توشهی ز هندیجانی دل برشه شیراز نبستم
ای شاه و تبار مهروانان من عاشق سیمای تو هستم
مظلومی تو جان لبم آورد افتادم و ویران و شکستم
شاها نظری بردل عاشق آور که هلاکم همه مستم
با نورت اگر آتش آسک بینم به خداوند چه پستم
آیم زدیار پاک زهره خواهم بدهی دست به دستم
چون دل زمزار شاه مشهد یکباره به سقای تو جستم
ای کاش تبار هندایران بیند زکه با شعر نشستم
ای حاصل و آوازه ی باقر مجنون توام با دل خسته ام
در خاک دیار ما غریبی خایم ز غریبی تو شَستم
شهزاده نه و نه میررحمان دل بررخ عبدالله بستم
فرشید گشتیل(هندیجان)
شعر به زبان هندیجانی:شاعر :فرشید گشتیل
موضوع : انتظار امام زمان
دِلمی خاس بی تو دِلُم غوغا نِبی
پِرپِر و رُمناده یا سودا نِبی
اِی جُهوونی سینه پُرخالِت مُنُم
سی دلُم مِن دل کُنارِت جا نبی
رَتی و اُفتا جُنونی مِن دِلُم
بِی دل زارُم چه کِردی اِی گُلُم
هر کجا ایرُم خیالِت بِی مُنِ
دَس سِرُم وردا بُکُ دیگَه وُلُم
ادامه مطلب ...
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .
پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.
پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.....
پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.
پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!
مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!
اگر در ” زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ” بهار” ، زیبایی “تابستان” و باروری “پاییز” را از کف داده اید!
مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!
زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین ؛
در راههای سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند!