دیار ما  - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

دیار ما - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

معرفی ابعاد فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی دیار شاه عبدالله
دیار ما  - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

دیار ما - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

معرفی ابعاد فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی دیار شاه عبدالله

لغات محلی یا گپل خمونی حرف «ت»

لغات محلی یا گپل خمونی  حرف «ت»


تابوک:بلوک

تاپو : مخزنی استوانه ایی از جنس گچ جهت ذخیره گندم به ارتفاع دو متر
تاته : عمو

تاتیه کردن: تازه راه افتادن کودک

تاره:جوانه خرما

تاس:دیگی با در تنگ

تاس کباب: نوعی ظرف رویی درب دار

تاقک:نوعی ترقه

تاک پوک:نوعی علف هرز

تال: کهره خاکستری رنگ
تاوه: ابزار فلزی مانند دیش که روی آتش می گذارند و بر روی سطح برجسته آن انواع نان مانند نان تیری ،گتک یا مشتک و بل بل می پزند

تبدون: نوعی نان ضخیم تنوری که سطح آن را با ایجاد سوراخهای بوسیله هسته خرما و دیگر چیزها تزیین می کنند وقبل از پخت روی آن کنجد می زنند.

تپ تپکان: نوعی بازی شبیه قایم باشک

تپک زرد: نوعی نان شیرین با مقداری زرد چوبه که معمولا برای ایام عید پخته می شد.
تَپک : نوعی نان خشک تنوری

تپوک : احساس قرار گرفتن چیزی سنگین روی سینه در خواب

تخته:نوعی گهواره

ترازین:ترازو

تربَه : توبره،کیسه ایی بافته شده جهت جمل بار کم و دادن غذا به چارپایان

ترزنادن:سوزاندن بن مو

تِرنیده:پوست کنده،حبوبات لپه شده

تیزله:لگد

تسوقان:گنجشکی بسیار کوچک

تش باد: بادگرم
تش تاوه:آماده کردن تاوه برای پخت نان
تش تنیر:آماده کردن تنور برای پخت نان

تش : آتش

تشروک:نوعی سبزی کوهی ترش مزه

تکل: مخزنی استوانی از جنس گچ و چاری جهت ذخیره جو و گندم به ارتفاع یک متر

تکه:فضولات چارپایان

تل:تپه

تلکدون/تلنگون: محلی برای ریختن اشغال ها

تلنادن:نوعی شستن

تماته:گوجه فرنگی

تمبور:علامت گذاری با خاک برای تعیین محدوده زمین

تمبلی:سکویی برای نشستن

تمخا/تنخا:چارپایان

تندار:دارقالی یا هر چیز بافتنی

تنگاره:راه تنگ و باریک

تنگاسه:طنابی پهن جهت باربری بافته از موی بز

تَنگ:طنابی پهن جهت بستن جل چارپایان

تِنگ:پارچ آب و تنه درخت


تنیر: تنور

توره: روباه

توسون:تابستان

تولَه:نوعی سبزی خودرو بهاری

تویت: تعویذ،دعای نوشته شده جهت رفع بیماری یا ...

تویزه:نوعی صنایع دستی بافته شده از برگ درخت خرما

تویله کردن:چاریایان را با طنابی بلند در جایی بستن

تهی:تیهو 

تِهلسن:زخمی شدن بطور سطحی

تیره:باران تند

تیلک زدن: نشاء کاری

تیکه: لقمه
تیله : به تنهایی برای جوجه مرغ به کار می رود و برای دیگر حیوانات با ذکر نام آنها مانند تیله گلو ( بچه گربه)و از این قبیل است تیله سگ و...
تیه : چشم
تیه کال: چشم سیاه

اصطلاحات و ضرب المثل ها

تر مو هم طمبیره داره: این فقط حرف من نیست  همه این حرف را می گویند.وقتی کسی در باره شخصی سخنی بگوید و دیگری نسبت به آن اعتراض کند.

تَرکه دار ایشورش:کسی(مخصوصا بچه ای )که با صدای بلند و ممتد گریه میکند (گریه به همراه جیق)

تروک دادن:زمینه ی استفاده زیاد فراهم شدن

تهی اومهَ کُهی درکِ:این مثل برای شخص غریبه ایی است که خود را از آشنایان نزدیکتر می داند.

توره دسش و انگور نیرسه ایگه ترشه:کسی که توانایی کاری را ندارد ولی قبول نمی کند و بهانه می آورد.

تیش تی تیگر ره : وقتی کسی نزد شخصی نرفت و به او معترض شدند،در جواب می گوید.

تیَش سکِ:به آدم چشم هیز گویند.

تیَ بندکان ایکنه: چشم بندی می کند.
تیَ نهاتر درامی یا دندون:چشم زودتر پیدا شده یا دندان،این ضرب المثل به کسی گفته می شود که نسبت دورتری با کسی دارد ولی خود را نزدیکتر نشان می دهد.

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی درویش منش پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ق.ظ

تل تس ترازین تمبور ترنیده تاقک تروک دادن:زمینه برای استفاده زیاد فراهم شدن تمبلی تسوقان تندار:دارقالی یا هر چیز بافتنی تنگاسه تنگ تیلک تماته تخته:نوعی گهواره تابوک
تاره تیور تهی:تیهو توله تکه توسون:تابستون تاک پوک تمخا:قاطر تشروک تیزله:تگد تویزه تپ تپکان ترزنادن:سوزاندن موی بن(انسان یا حیوان) تلنادن:نوعی شستن تهلسن:زخمی شدن بطور سطحی
توره دسش و انگور نیرسه اگه ترشه
ترکه دار ایشورش:کسی(مخصوصا بچه ای
)که با صدای باند و ممتد گریه میکند (گریه به همراه جیق)
امیدوارم کمکی باشد در جهت احیای لهجه محلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد