فشنگ ام-یک (سلاح ویژه)

سی سال پیش در چنین روزی ،30خرداد سال1360 رای مجلس شورای اسلامی مبنی بر عدم کفایت سیاسی  بنی صدر اعلام گردید، منافقین که پشتوانه اصلی خود در نظام را از دست داده بودند در سراسر کشور دست به شورش و اغتشاش زدند.

در غروب آن روز خبر رسید که اعضای سازمان منافقین و هواداران آنان در بندردیلم با تجمع در خیابان شریعتی شورش کرده اند و علیه نظام شعار می دهند.

با اطلاع به سپاه نیروها جهت کنترل اغتشاش و دستگیری آشوبگران آماده اعزام شدند، در آن روزها اسلحه کمی در انبار تسلیحات بود چون بنی صدر اجازه تجهیز وتامین سلاح رزمندگان سپاهی را نمی داد بنابراین نیروها بطور مسلحانه به جبهه  اعزام می شدند، اسلحه موجود به تعداد نیروها نبود اسلحه ها که تمام شد به بقیه سرنیزه دادند وقتی نوبت من شد سرنیزه هم تمام شده بود در صندوقی تعدادی فشنگ  اسلحه ام –یک موجود بود یک تیر برداشتم و سریعا سوار لندکروز شدم وقتی به محل تجمع رسیدیم تعداد 40 یا 50  نفر در حال شعار دادن بودند چند نفرشون را دستگیر کردیم یکی از آنان که قد و قواره ی بلندی داشت سماجت می کرد و سوار ماشین نمی شد یک لحظه فکری به سرم زد از لای جمعیت خود را به او نزدیک کردم فشنگ را از جیبم در آوردم و با تمام قدرت به پهلوی او فشار دادم به علت تاریکی هوا ، فکر می کرد سر نیزه است و هر لحظه امکان دارد در پهلویش فرو رود تسلیم شد و سوار ماشین شد . سالها بعد آن فرد از من پرسید آن شب چه دستت بود خیلی درد داشت .گفتم سلاح ویژه.