ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
زاره: بانگ الاغ
زاگ: زاغ،زاج
زام : نوبت کسی برای انجام کاری مثل نگهبانی از جایی یا مواظب کسی بودن
زام زدن: نگهبانی دادن
زر بنو: غذایی که قاتق آن زیر برنج باشد مانند زرشک پلو
زر چل: زیر بغل
زر خلی : غذا و نانی که زیر خاکستر داغ می گذاشتند تا پخته شود.
زر زوون: زیر زبان ،زیر لفظی ؛ هدیه ای که عروس قبل از بله گفتن می گرفت
زر: زیر
زراستکان: زیر استکان ، نعلبکی
زرجلکی: پنهانی ، مخفی کاری
زرداوی: زرد رنگ
زفت زدن : قناعت کردن
زقلوک: یکباره،فوری
زک: شیر زنی که تازه زاییده و در گذشته از دادن آن به بچه خودداری می شد برعکس تاکید پزشکان در این دوره
زل: نوعی سبزی خود رو بهاری
زُمبَسُه: زبان بسته
زَمبَک: شیب بندی پشت بام
زَمزَمرو: زمین سست
زوری: نوعی ماهی که بیشتر به صورت کبابی مصرف می شود
زونی: زانو
زَوون زدکردن : نام بردن ، قاطعانه گفتن
زَوون: زبان
زَوی:سوسک
زنجیل:زنجیر
زنگُل:زنگوله
زهله: زهره
زی:زود
اصطلاحات و ضرب المثل
زِر پا نشینی : کسی را به کاری وادار کردن
زَفتِ زنون بَهضَه سَودَی هِندِسُون: قناعت زن در خانه از تجارت مرد با هندوستان سودآورترست
زمین اشکافت پیدا شد گل نو: وقتی منتظر کسی نباشند و او آنجا حاضر شود.
زنَ کَخدا کِردن چله میشلَ برید: اختیار کار را به زن دادند از روی بی اطلاعی چله زمستان دستور داد پشم گوسفندان را بریدند ،کنایه از اینکه هر کسی را بهر کاری ساختند ، یا اینکه سپردن کار به افراد فاقد صلاحیت و بی تجربه نتیجه خوبی ندارد.
ز مادر مهربون تر دادا خاتون: دایه ی مهربان تر از مادر
لغات اضافه شده با تشکر از آقای حسین درویشی از اهواز
زنگل . زنها
زینه . همسر یا زن
زمندی . استراحت
لغات اضافه شده با تشکراز آقای محمد امین درویشی از اهواز
زندی . زندگی
زنده زشت . بد چهره
زیلو . فرش
زمان زیتر . زمانهای قدیم
ززو : جوجه تیغی
زَش . زدش
زهلم ره . ترسیدم
زر زور : زیر دست،کسی که قدرت کمتری دارد
بالا زور:بالا دست،کسی که قدرت بیشتری دارد.
زهلم ره:ترسیدم
زهلش ره . ترسید
زی بو :زود باش
زَت . زدت
زَفت . ضبط کاست
زنگل . زنها
زینه . همسر یا زن
زمندی . استراحت
زکام . سرما خوردگی
سلام با تشکر موارد ارسالی اضافه گردید. موفق باشید
زندی . زندگی
زنده زنشت . بد چهره
زیلو . فرش
زمان زیتر . زمانهای قدیم
ززو .
زش . زدش
زهلم ره . ترسیدم
زر زور . بالا زور
زهلش ره . ترسید
زی بو . زودباش
زت . زدت
زفت . ضبط کاست