ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
کاسه پشت : لاک پشت
کاکل:نوعی سبزی خود رو بهاری
کانه : تکه پارچه
کانه : کهنه،ضد نو
کُچ:صدف
کُچ:ظرف بسیار کوچک جهت دارو دادن به نوزاد
کَچَه:چانه
کُچی:ظرف کوچک
کُر: پسر
کُردَک:لباسی پشمین بدون آستین برای چوپانان در زمستان
کُرزنگَرو: نوعی جانور وحشی
کرکری:محل نگهداری مرغ در تابستان
کرکیت:شانه بافندگی
کَرَگِلی:نافهم
کِرن:جرثقیل
کِرن:یک دسته بند بافته شده پشم یا مو
کِرنَتی:درخت کرچک
کرنجال:نوعی خرچنگ کوچک
کُرَو: آدم شوخ طبع
کُرو: آرنج
کِشکود: خمیازه
کُفه: نوعی ظرف از جنس لیف و برگ نخل
کُفَه:سرفه
کلالو:جایگاه تابستانه مرغها
کَلَک: نوعی منقل از جنس گِل
کَل کردن:تکه کردن
کَل کل:تکه تکه
کَلون:رنگ آبی
کُلیت: نوعی گنجشک
کُلیچه : نوعی نان شیرین که برای اعیاد تهیه می شد.
کُلیدون:محل نگهداری مرغها در زمستان
کُم بَنه:وسط بنه (اصطلاحی در کشاورزی)
کُم: شکم
کَمبَچل: گاگله
کموتر چهی:نوعی کبوتر وحشی در کوه و بیابان
کموتر کری: نوعی کبوتر وحشی
کموتر:کبوتر
کُنجِنی : کجایی
کُنجی:کنجد
کِندِکا: لگن
کَنگ: بازو،بغل
کنگره کنگری:چیز ناهموار.ماننند لبه بعضی ظروف
کوت: کُت
کوت: کود
کوتَلون:محل انباشت کودها
کور پِلو:در تاریکی با دست دنبال چیزی گشتن مانند افراد نابینا
کورش کن :خاموشش کن
کول: کتف
گا: گاو
گاچَه : چاه دهان گشاد
گاِرشت:آروق
گارَی:به کمک کسی رفتن جهت انجام کاری
گازَرین:نوعی حشره
گاورد:مقدار زمینی که از ابتدای خیش مشخص می کنند و درآن محدوده زمین را شخم می زنند.
گَبه:نوعی فرش پشمی دست باف
گَپ زدن :حرف زدن
گَپ: بزرگ
گُتک:نوعی نان روی تاوه ای
گجدیم:عقرب
گُدار:محل عبور از رودخانه
گرد و فِرد:مرتب ،جمع و جور
گُرده:کلیه ،پهلو
گِرده:نوعی نان تنوری
گروف:یک دسته پشم و مو
گزو: نوعی گنجشک
گزه:الاغ قهوه ای رنگ
گُلب:گونه
گَلَم کوسه:حرکت دسته جمعی
گلو:گربه
گُلوپ:لامپ
گُمبَک: مقدار کمی از چیزی
گَناچو:خسیس
گواف: نوعی ماهی
گوفه : نوعی دام ماهیگیری
گِوینه: بلغور گندم ،لَلَک
گینگه:گیجگاه
اصطلاحات و ضرب المثل ها
کُ وه کُ نی رَسِه ،آدم وه آدم ایرسه:معادل کوه به کوه نمی رسد ولی...
کُلَتَ قاضی:کلاه خود را قاضی کن
کُلُم پیش از بَرد:کسی که در کاری دخالت کند که به او مربوط نیست.
کُمِت مَی جَلَی خَسه پَزِه:شکمت اندازه خمره هسته پز است کنایه از بزرگی شکم کسی
کور گِرش کِ:مانند آدم نابینا کسی را از نزدیک گرفتن به گونه ای که فرصت فرار نیابد.
گَپ خُتَ زدن اشکم خود دردن: عیب خود برای دیگران گفتن مانند به خود ضربه زدن است.
گِلَی بهضَ کاسه بهره ایخِ: فلانی بیشتر دنبال گله کردن است.
گله رَم کِ بز شل نها افتا:موفقیت اتفاقی کسی در کاری
گُنجیک اُمسالی گُنجیک پاریَ در کِ: معادل گنجشک امسالی گنجشک پارسالی را بیرون کرد.وقتی فردی غریبه جایی برود و خود را از صاحب آنجا محق تر بداند.
باتشکر از آقای حسین درویشی که موارد زیر را یادآور شدند.
کرات . تره
کرنه . گوشه
کرو . تاول
کشکو . کوچک
کشکلو . کوچک
گاوگا . گل به گل یا اینکه دختر شون را بدن به یک خانواده و دختر اون خانواده را بگیرن برای پسرشون
گتره ای . الکی یا بدون فکر کاری را انجام دادن
کلنگک یا کلنگک بسوم . سردم شد . یخ زدم
کورکورک . پرنده ای شکاری گوشتخوار
ککا . برادر
با تشکر از آقای ابراهیم درویشی موارد ارسالی ایشان اضافه می گردد.
کموتر کری : قمری
کموتر چهی : کفتر چاهی
کمبچل : چهار دست و پا راه رفتن نوزاذ
کوش: گالش
گرو :آبگیر
گیروه: گریه کردن
گر گرتن : شعله ور شدن
گنج: زنبور
گسنه:گرسنه
سلام برادر
کرات . تره
کرنه . گوشه
کرو . تاول
کشکو . کوچک
کشکلو . کوچک
سلام
کموتر کری به معنای قمری و کموتر چهی به معنای کفتر چاهی است همچنین کمبچل به معنای چهار دست و پا راه رفتن نوزاذ است
کوش: گالش
گرو :آبگیر
گیروه: گریه کردن
گر گرتن : شعله ور شدن
گنج: زنبور
گسنه:گرسنه
گاوگا . گل به گل یا اینکه دختر شون را بدن به یک خانواده و دختر اون خانواده را بگیرن برای پسرشون
گتره ای . الکی یا بدون فکر کاری را انجام دادن
کلنگک یا کلنگک بسوم . سردم شد . یخ زدم
کورکورک . پرنده ای شکاری گوشتخوار
ککا . برادر
vjmgdhczadgniysmmzqe cvxfss bhnjgf /,;khjnxzzsdf bbcghy