دیار ما  - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

دیار ما - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

معرفی ابعاد فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی دیار شاه عبدالله
دیار ما  - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

دیار ما - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

معرفی ابعاد فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی دیار شاه عبدالله

ماه رمضان در روستای شاه عبدالله

ساکنان روستای شاه عبدالله به دلیل توفیق مجاورت باحرم مطهر امامزاده شاه عبدالله(ع) و فضای معنوی آن ، از قدیم الایام دارای روحیه دینی -مذهبی  بوده اند و به انجام فرائض دینی اهتمام ویژه داشته اند،یکی از زمانهایی که این روحیه بیشتر جلوه می نمود فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بود.


روزه داری درتابستان حتی هنگام درو

بزرگترها بیشتر به یاد دارند که در شرایط سخت زندگی پیش از انقلاب و بدون امکانات امروزی ،حتی در تابستانهای گرم که اکثر مردم  به دروکردن محصول با دست(جیلم)مشغول بودند روزه ی ماه مبارک رمضان ترک نمی شد.بلکه روحیه تعاون و همدلی تا جایی بود که افرادی که زودتر دروکردنشان تمام می شدبه یاری(گارَی)دیگران می رفتند تا آنان هم زودتر محصولشان درو شود.خدایشان بیامرزد که بلند همت بودند.

آنانی هم که کاری نداشتند ظهرها از شدت گرما به حسینیه ی شاه عبدالله پناه می بردند وآنجا مشغول قرائت قرآن و استراحت می شدند زیرا حسینیه قدیم به دلیل قرار گرفتن در بلندی و داشتن درها و پنجره های زیاد نسیم خنکی درآن جریان داشت.بعد ظهرجوانان و نوجوانان به چاه ها کل حیدر (خدایش بیامرزد) می رفتند و ضمن آوردن آب ، تشنگی خود را ،با ریختن چند ظرف آب بر سر و بدنشان،  کمی فرو می نشاندند.گاهی هم شدت گرما جوانترها را وسوسه می کرد تا هنگام ریختن آب خنک روی صورتشان کمی از آن را می مکیدند و در دهان می گرداندند.که این شعر سعدی زبان حالشان است:

به جهل ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم          بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا


شب های رمضان

غروب ها حال و هوای معنوی بیشتری داشت. صدایی که در آن لحضات خوش آهنگ ترین صدا برای روزه داران بود، صدای اذان مشهدی عبدالعلی بود که وقت خوش افطار را اعلام می نمود.بعد از خوردن افطار هم نه برقی بود و نه تلویزیونی تا با سریال های پیاپی خود مردم را خانه نشین کند، بنابراین  اکثر افراد در حسینیه و صحن آن جمع می شدند و سوره ای از قرآن کریم و دعای افتتاح و دیگر ادعیه توسط افراد با سواد (ملا)  روستا از جمله مرحوم مشهدی غریب ،ملا یوسف ،حاج حیدر و ...قرائت می شد در ادامه هم روضه مرحوم کربلایی عوض پایان بخش مراسم بود.


سحرهای رمضان

سحرهای ماه رمضان هم  مردم شاه عبدالله با نوای دلنشین مناجات مرحوم کربلایی عوض و مشهدی عبدالعلی و در سالهای اخیر شکرالله از خواب  بیدار می شدند.

 زیرا از ساعت زنگدار و موبایل و این چیزها خبری نبود همسایه ها به هم سفارش می کردند تا هر که زودتر بیدار شد دیگری را بیدار کند.گاهی هم اتفاق می افتد خواب ماندن همسایه ای فرصت سحری خوردن را از دیگر همسایه ها می ربود ولی به هر زحمتی بود روزه ی آن روز را می گرفتند و مانند برخی امروزیها دنبال بهانه ای برای روزه خواری نبودند .گاهی هم غفلت از روشن ماندن چراغ فانوس به علت خستگی از کارشبانه مانند کاه کشیدن از خرمن زار(جخونزار) همسایه را به اشتباه می انداخت و گمان می کرد ندحال که چراغشان روشن است پس بیدارند در حالیکه در خواب بودند و فقط چراغشان روشن مانده بود.آنان نیز گر چه اوقاتشان تلخ می شد ولی نیت روزه می کردند.

برخی از اشعار مناجاتها

یا احد و یا صمد و یا مجید          بنده ی عاصی به تو دارد امید    

  یا رب یا الله

*******

باز آمدم به درگهت ای دوست التجا کنم          گر حاجتم روا نکنی رو کجا کنم

*******

آن خدای که علی را به ابوطالب داد        فاطمه ی بنت اسد  در خانه حق او را زاد

*******

یا الله و یا رحمن و یا رحیم       یا احد و صمد و یا کریم

*******

آوردن یخ


قبل از راه اندازی کارخانه یخ شهرداری بندردیلم افراد خیری چون مرحوم حاج مصطفی عصرها با موتور از کارخانه خصوصی حاج سیروس روحی (دیلم) که مقدار کمی یخ تولید می کرد ، دوسه قالب یخ با موتورسیکلت می آوردند و به هر خانه مقدارکمی یخ می رسید تا هنگام افطاری آب خنکی در سفره داشته باشند بعدها که کارخانه شهرداری راه اندازی شد کسانی که موتور سیکلت داشتند صبح زود به دیلم می رفتند تا قبل از تمام شدن یخ کارخانه یکی دو قالب بگیرند و با قرار دادن آن در نایلون و گونی وبستن پشت موتور آن را به خانه می آوردند ابتکاری که برای کمتر آب شدن یخ بکار می بردند این بود که همراه نایلون وگونی قالب یخی را به کاه دان برده و زیر کاه می کردند تا هوا به آن نرسد و مقداری از آن تا شب باقی بماند .
یافتن نایلون مناسب برای حمل یخ هم معضلی بود تا اینکه شرکت های حفاری نفت به منطقه آمدند و کیسه خالی پریتس( مواد افزودنی به چاه نفت هنگام حفاری ) را کارگران با خود به روستا آوردند .شور و شوق داشتن کیسه نایلونی برخی را هم ذوق زده کرد و قبل از شستن کیسه ها به دیلم رفته و قالب یخی رادر آن قرار  داده و پشت موتور  می بستند غافل از اینکه مواد نمکی باقیمانده در کیسه موجب ذوب شده یخ می شود و اوایل کاراین تجربه تلخ برای خیلی ها تکرار شد.

شب های قدر(احیا)

دادن افطاری به روزه داران بویژه در شب های قدر از دیگر رسوم مردم ما بوده و هست و چون همزمان با شب قدر و احیا بود به آن احیا داشتن می گفتند ، البته بدون تجملات امروز؛سفره های ساده ولی صمیمی (حداکثر ظرفی تلیت و در مواردی محدود به جای تلیت بشقابی برنج  ومقداری سبزی  یا کاسه ایی نشاسته اگر هم فصل هندوانه بود چند قاش هنداونه)در شب های قدر هنگامی که دعای جوشن قرائت می شد با هر بند دعاوهنگام گفتن عبارت «الغوث الغوث...» برخی افراد با فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد به نخی که همراه داشتند فوت می کردند و گرهی به آن می زدند تا بر بازوی مریض ببندند یا بر قند یا آب نبات (قناتی) فوت می کردند برخی نیز بر بدن خود می دمیدند .و سلامت خود را از خدا می خواستند.پایان بخش مراسم شب های قدر قرآن بر سرگرفتن و زیارت نامه خواندن مرحوم کربلای عوض بود که ضمن سلام بر امام حسین (ع) زیارت وارث را هم قرائت می نمودند خدایشان بیامرزد .

عید فطر

عید فطر در منطقه ی ما از جاگاه ویژه ای برخورداربود چند روز قبل از فرارسیدن عید خانواده ها برای فرزندان خود لباس نو تهیه می کردند نقل و انجیر و گندم برشته هم برای پذیرایی روزعید آماده می نمودند .اگر هلال ماه شوال را می دیدند افطار می کردند و عید می گرفتند ولی اگر هلال را نمی دیدند کسی به دیلم می رفت واز مرحوم شریعت (رضوان خدا بر ایشان باد) کسب تکلیف می نمود آن مرحوم نیز با زدن تلگراف به دفتر مراجع در قم اعلام عید فطر را استعلام می نمود پس ازاعلام عید و خواندن نماز عید، افراد به دید و بازدید هم می رفتند و فرا رسیدن عید را به هم تبریک می گفتند و قبولی عبادات هم را از خداوند مسالت می نمودند.
خدوند همه گذشتگان را غریق رحمت کند وبه ما توفیق طاعت و بندگی خالصانه عطا فرماید.

دوستانی که اطلاعات بیشتری دارند نظرات تکمیلی خود را ارسال نمایند.

                                                                                                                  التماس دعا

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:42 ب.ظ

حاج لطیف نوشته های قشنگی داری ولی ننوشته ای که مرحوم حاج مصطفی یخ را برای فروش می اورد یا جهت ثواب اخروی

سلام با تشکر از اظهار نظر شمامهم نفس کار است که در تیر و مرداد ماه در غروب ماه رمضان مقدار کمی یخ به دست روزه داران می رسید.

منتظر یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:41 ب.ظ

احسنت عمو لطیف مطالبت عالیه

با تشکر از شما و آرزوی توفیق همه ی عزیزان بازدیدکننده.
ران ملخیست تحفه ی درویش

[ بدون نام ] چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:03 ب.ظ http://mbahall_99@yahoo.com

سلام حاج لطیف کل احمد باسینلی
اگه بتونی یادی از 70 سال سقایی جوهرو عباس قنبر هم بکن(مرحوم بوحیدر)که خود یکی از کرامات شاه عبدالله بود
بخدا من از خانواده عباس قنبر نیستم فقط جهت یادآوری گفتم
و من الله توفیق

سلام علیک با تشکر از نظرات ارسالی
خدا رحمت کنه بوحیدر و دی حیدر هر دو سی آغا مهلی زحمت کشیدن اجرشون با خدا که من دسگاهش هیچ چی گم نیابو
ممنون از یادآوریتون.موفق بین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد