ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
لا کردن: گم کردن
لاتَ پهلی: بیماری ذات الریه
لاغ:بریده ای از تیوپ موتور
لاف و لوف ای کنه: تعریف زیاد دادن کسی
لاک و لیک :آوای زنان در عزاداری
لاکی: پلاستیکی
لام تا کام سیش نومه: هیچ حرفی براش نیومد
لب لبو: مخلوط ماست و تولَ (نوعی سبزی خودرُو زمستانه)
لت خَردَن :کج شدن
لتک : نوعی بازی محلی که طی آن چوبی را پرتاب می کردند جهت زدن نشانه ای که معمولا چوبی کوچک بود.
لَح : زمین کشاورزی بین تپه ها
لَر:لاغر
لَس: شل
لَش: لاشه
لَشت و لُشت : تنبل
لَغَ : لگد
لُف دادن : پیچیدن
لفت و لیس کردن:چیزی را تا ته خوردن
لفه : نوعی ماهی دریای جنوب
لق لقو: سست پایه
لگن :ظرفی گود و لبه دار مخصوص تلیت(ترید)
لمبه : باسن
لو : لب
لو آبید: گم شد
لو چرب و کاسه خشک: در مورد کسی که صرفا تعارف می کند
لو کره زدن : عاجزانه تقاضا کردن
لَو: تخته
لوار:دندانهای آسیاب
لوبیه : لوبیا
لَوَت : حصیری از برگ نخل
لوگزکی : لب گزیدن
لولم سوزم ایکه: اظهار دلسوزی کردن کسی
له دادن: هل دادن
لهک : هلاک
لیره :گل و لای سیاه رنگ
جالب بید
با عرض سلام و تسلیت ایام اربعین خدمت شما و خانواده محترم
فرصتی پیش آمد و توفیقی حاصل شد وبلاگتون رو زیارت کنم کلمات و ضرب المثل هایی هم به ذهنم رسید که تقدیم می کنم
لنترانی:رف چرت و پرت لاس:ماده لِوی:آغوز لاری:کامیون لوان تور: اتوبوس لِیل:رسیده (کنار) لیخ:لوس لِیچَک ایزنه:ولگردی می کند
لُرکی کرده:از سرما می لرزد لیِمش کرده:فرصت طلب است
با سلام و تشکر از موارد ارسالی موفق باشید.
مهلی قشنگ بی - هنی بینه
با سلام و تشکر از اظهار لطف شما