دیار ما  - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

دیار ما - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

معرفی ابعاد فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی دیار شاه عبدالله
دیار ما  - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

دیار ما - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

معرفی ابعاد فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی دیار شاه عبدالله

لغات محلی یا گپل خُمونی حرف میم

مات: قطعه ای از زمین کشاورزی موقع درو

مارمهی: نوعی ماهی خوراکی

مازه : زمین ناهموار و تپه ای

مازه: پشت،کمر

ماس: ماست

مُت:گرد

مُتر: موتور سیکلت

متکا: پشتی. بالش

مَتُوَه:ابزاری در ریسندگی

مَجِت: مسجد

مَدَوسَه: مخزنی که خرما در آن ریخته می شد و شیره آن را می گرفتند.

مُر کردن: جمع کردن

مِر نهادن: سرکشیدن آشامیدنی

مِرزنگ: مژه

مُرش کُ: گردش کن

مُروز: حصیری چوبی تهیه شده از چوب نخل(گرز) که تابستان آن را در حیاط روی سکویی پهن می کردند و روی آن می خوابیدند.

مِریکانی: نوعی پارچه غیر مرغوب

مُسَ: دسته ی چیزی مانند تیشه

مُستراب:مستراح، دستشویی

مُشک: موش

مَشکَلون:سایبان مشک آب

مَشیمور: افسرده

معسل: خرمای فرآوری شده با کنجد، شیره خرما و زنجبیل

مُفرازدن:مروا ، فال نیک، دعای خیر

مُقَوکردن: کسی زیاد سردش شود

مکینه: موتوری دیزلی که برای آرد کردن غلات استفاده می شد.و به اسم صاحب آن معروف می شد مانند مکینه ملا درویش در مالکی و مکینه منصور سِهو در دیلم

مُل: پشت، کمر

مِل: موی کوتاه

ملا : لقب کسی که پس از رفتن به مکتب قرآن می خواند و سواد خواندن و نوشتن داشت. مانند مرحومان ملا عوض، ملا خلیفه، ملا عبدالله ،ملا درویش، ملا غریب و ملا مالک و...

ملار:ابزاری چوبی ودارای سه پایه برای آویزان کردن مشک و زدن دوغ

ملای مکتب: معلم مدرسه قدیم که بیشتر قرآن و کتب اشعار چون حافظ و ...به دانش آموزان می آموخت.

ملدوف : چوب وسط ملار که دو طرف مشک را به آویزان می کنند. 

مِلو: کسی که زیاد مو دارد

مِلو: نوعی سبزی خودرو زمستانه هم خانواده سیر که با خرد کردن و چاشنی زدن آن رابین خمیر قرار داده و نوعی نان محلی به نام «بلبل مِلو» از آن درست می کنند.نوعی پیتزای محلی

ملهم:مرهم، پماد

ملیت: لخت.عریان

مِن ما وینی کردن: سخن چینی

من: واحد وزن در منطقه شاه عبدالله معادل 107 کیلو

مندال: بره و کهره کوچک

مُنگارو: بهانه گیر

منگک: نوعی سبزی خود رو تابستانه که مزه شوری دارد .

مُنگه: غر زدن

موری: مورچه

مهلی: زیاد

مَهی: ماهی

می: مو

میخ تویله : ابزاری فلزی برای تویله کردن چارپایان

میرَه : شوهر

میل پا: خلخال

میلم: لثه

مَینا: روسری عربی

اصطلاحات و ضرب المثل ها

مُ ایگم نره او ایگه بدوشش: من می گویم نر است او می گوید او را بدوش

مُ نیگم ماس سه یا سفید هر چی ایخه بگه :کسی که سخنش ارزش جواب ندارد.

مردمَ چیپون حسابه نکو دهس کار خُتَ خراب نکو: فکر نکن مردم متوجه نمی شوند کرت را درست انجام بده

مُشک من چال نیره جاروف دم دمیش ای بهس : موش توی سوراخ نمی رفت جارو به دم خود می بست.

من شهر کورل که رسیدی دهسَ ری تیَت بنه: در شهر کوران دست روی چشمت بزار.هم رنگ جماعت شدن

میدون ته بوین گوته بزن : میدانت را ببین گویت را پرتاب کن. پیش بینی و عاقبت اندیشی در کارها

میره ایزنم چه لاغری خسی ایزنم چه پر خَری: شوهرم دعوایم می کند که چقدر لاغر هستی مادر شوهر هم می گوید چقدر می خوری،کنایه از بلاتکلیفی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد