دیار ما  - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

دیار ما - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

معرفی ابعاد فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی دیار شاه عبدالله
دیار ما  - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

دیار ما - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

معرفی ابعاد فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی دیار شاه عبدالله

عاقبت انکار ولایت

 پس از آن که رسول خدا (ص)در غدیر خم آنچه را که مأمور به آن بود تبلیغ فرمود و این سخنان در سایر سرزمین های اسلامى هم منتشر شد، جابر بن نضر آمد و خطاب به پیامبر نمود و گفت: از طرف خدا امر کردى که گواهى به یگانگى خداوند و رسالت تو بدهیم و نماز و روزه و حج و زکاة را اجرا کنیم. همه را از تو پذیرفتم و قبول کردیم. تو به اینها اکتفا نکردى؛ تا این که بازوى پسر عمویت را گرفتى و بلند نمودى و او را بر ما برترى دادى و گفتى: «من کنت مولاه فعلىّ مولاه» آیا این امر از طرف تو است یا از جانب خداوند؟رسول خدا(ص) فرمود: قسم به خداوندى که معبودى جز او نیست، این امر از جانب خداوند است.او پس از شنیدن این سخن به طرف شتر خود روانه شد در حالى که می گفت: بارخدایا! اگر آنچه محمد (ص)می گوید، راست است و حق، سنگى از آسمان ببار و یا عذابى دردناک به ما برسان.جابر بن نضر هنوز به شتر خود نرسیده بود که سنگى از بالا بر سر او آمد و از دُبُر او خارج شد و او را کشت.

 

 

در همین رابطه حکایت دیگری را نقل می کنند که روزى حضرت على علیه السلام از دارالإماره خارج شد. در این هنگام سوارانى که روپوش بر صورت و شمشیر حمایل داشتند، از راه رسیدند و با آن حضرت روبرو شدند. خطاب به امام علی(ع) گفتند:السلام علیک یا امیرالمؤمنین و رحمة الله و برکاته، السلام علیک یا مولانا. على (ع)پس از جواب سلام فرمودند: در اینجا از اصحاب رسول خدا چه کسانى هستند؟ در این هنگام دوازده تن برخاستند و شهادت دادند که از رسول خدا در روز غدیر خم شنیدند که می فرمود:"من کنت مولاه فعلىّ مولاه..." پس از آن حضرت به انس بن مالک و براء بن عازب که از اداى شهادت خوددارى کرده بودند، فرمود: چه چیز مانع شد از این که شما برخیزید و شهادت دهید؟ زیرا شما نیز آنچه را که این گروه شنیده اند، شنیده اید. سپس فرمود: بارخدایا! اگر این دو نفر به علت عناد و دشمنى، این حقیقت را کتمان کرده اند، آنها را به سزاى اعمالشان برسان و آنها را مبتلا کن.پس از مدتى براء بن عازب نابینا شد و پس از نابینا شدن هنگامى که راه منزل خود را گم می کرد و از مردم سؤال می کرد با خود می گفت: کسى که گرفتار نفرین شده چگونه راه به مقصود را در می یابد؟انس بن مالک نیز مبتلا به برص شد و گفته شده است هنگامى که على علیه السلام طلب گواهى مبنی بر گفتار رسول خدا (ص)فرمود، نامبرده بهانه آورد که مبتلا به برص فراموشى شده است. على (ع) فرمود: بارخدایا! اگر دروغ می گوید او را مبتلا به برص سفیدى کن که دستار او آنرا مخفى نسازد. پس چهره او دچار برص شد و پیوسته خرقه بر چهره خود می افکند.


منبع:داستانهای الغدیر، تجلی امیرمومنان علی علیه السلام؛ سیدرضا باقریان موحد؛ به نقل از الغدیر، ج 2، صص 50 و 127.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد