دیار ما  - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

دیار ما - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

معرفی ابعاد فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی دیار شاه عبدالله
دیار ما  - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

دیار ما - شاه عبدالله (مهروبان)،هندیجان ، خوزستان

معرفی ابعاد فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی دیار شاه عبدالله

درمون بو زر چل

سلام عزیزلم

داره هم گرما اومه و بو گند زر چل یه پاری ،باقیه خفه ایکنه، خمونیم تا چن سال پیش یکشم خم بیدم هر چی هم حموم ایرهتم چارش نیابید بقول قدیمی هر آدمی بو سنان بدنش یه جوری خارج یابو، مثلا یه پاری بو پاشون محلی گنده یا پاری بو میلشون یه پاری هم بو زر چلشون.

چاره چنه 

نه صابینه نه شمپو فقط و فقط باید زاگه (زاغ) آسیاب کنین روزی یه بار اول زر چلتونه بی او نم ایکنین بعد یه کمی پودر زاگ زر چلتون بمالین . دَ و شر بو گند زر چل ختون  راحت یابین. اه بخن بو خشهم بده یکمی محلب باش پودر کنین و قاطیش کنین،هم بو گند زر چلتون وه بین ایره هم بوتون خش ایبو.

یه گردی آسون تری هم یابو یه کم پودر زاگیه من شیشه مام بریزن بعد او ریش کنین و زرچلتون بسانین.

ده خدافظ بو گند زر چل.امتحان کنین حتمن راحت ایبین.هم خم تجربه کردم هم تعریفش و  باقی اشنفتمه

اما ایدونین علتش چنه ؟

وختی آدم عرق ایکنه جی مرطوب باعث تولید و رشد باکتری ایبو زر چله هوا نیزنه بعد باکتریل ایمیرن بو گندشون راس ایبو .

زاگ بخاطر اسیدی بیدن وه رشد باکتری جلوگیری ایکنه.هم یو باعث رفع بوی زر چل ایابو.

عطاریل دیلم هم مثله دکون کل حبیب پودر زاگه اماده دارن ایترین اونجو بسونین.

خدا بیامرزه اموات ونه که یو حالیش آبی و سی باقی گُ.


سی آغای گلم

 

 

سلام عزیزلم ای غنچیل گل محمدی کر هم جعم آبیدن تا یه گمبکی و ارادتمه به آغام شابدلا نشون بدن. تقدیم ایکنمشون به آغی گلم و شما عزیزل دلم.

یاد ایام

 برگرفته از وبلاگ «یا شاه عبدالله »متعلق به آقای عبدالعزیز موحدی      

 

 یاد گذشتگان

یاد باد آن روزگاران یاد باد که چقدر بو  و بوایل ما من زحمت بیدن.

یاد آن روزهایی که توی ولات هیچ امکاناتی نبی.  او سو که حونه یل نه دورشون دیوار  

داشت ونه در سرا داشتن  چقدر صفا وصمیمیت بی اگر کسی کار داشت ایخواست بره 

 حونه کلاسین ومن سرای مش احمد و باسهراب ایگذشت یه حال واحوال وچاق سلامتی  

هم ایکرد بعد ایره حونه کلاسین مثلا تی مرحوم کلاسین یا ایره حونه شیخ عواس  یا  

حونه مرحوم کل عیوض .

ای روزگار  . یاد اوسو که او من جهله بی  یه جوم مسی هم ریش نهاده بی . بعضی ها  

هم مشک داشتن  سی او خردن  یا بهدا که دول سه گوش درس  وابید   . یکی سیم  

 گپ ایزه  . ایگو ظهر بی رهته بیدم چهل کل حیدر او خنک اوردم سی خردن  . ایسکه 

 رسیدم حونه زر خردم  که مشک بنم ری مشکلون  . یدفعه  حالیم وابید یه صدای خوره  

امه ویه چی بین پایلم فکس و ره .

نه حلالی داشتم  لواسم حروم ابید . سی جه که . بلا نسبت سگ رهته بید زر مشکلون 

 خوسیده بید . ایسه بی وضع بی اوی چکنم

آخرش جل کللم دراوردم ولواسم عوض کردم .

ای روزگار  اینا که من مالکی یا حصار یا آبادی گدا لی بیدن یه گمبکی بعض شیل بیدن.  

 سیچه  سی خاطری ایکه  لااقل سی ششتو شور شون من حونه یلشون یه چهی  

زده بیدن سی او رخت وریزشون. اما شیل  هم دولتی خدا وشاهبدلا  دریه ی داشتن . 

 سی درف ششتن یا لواس ششتن یه گوم که کوزری  ایورداشتن و ایرهتن  سر خور . 

 یا  اه خور او نداشت باید صبگی  گه  برهتن  که تا او مد بید درفل بششتن وتا گرما  

وشون نگرهتبید واگشتن. ایسه خو الحمداله  دولتی خدا وجمهوری اسلامی که  

کربونش  برم ایمام خمینی  اورد سرکار  مردم همه برق دارن  او لوله دارن  اما صد حیف 

 که مردم قدر نونن  .از برکت خین شهیدل وزحمتل جونلمون که جون جونادمیشون کف   

دسشون  نهان  ومن گرما وسرما رهتن جبهه جنگ  ری تیر وخمپاره دشمن رهتن 

 وچه زحمتلی کشیدن . جاشون من بهشت بو.

+ نوشته شده در  دوشنبه نوزدهم اردیبهشت 1390ساعت 11:53  توسط موحدی

 

در سوگ یاس کبود



ایام سوگواری ام ابیها حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها رابه محضر حضرت ولی عصر (عج) و همه پیروان و محبان آن حضرت تسلیت می گوییم.
به همین مناسبت چند شعر تقدیم می گردد.
 
ندا می داد جبرائیل شام رحلت زهراست   
گل خورشید پرپر گشته از امشب علی تنهاست
شفق آزرده خاطر بود و در خون می نشست از غم
که امشب را شبی خاموش همچون غربت فرداست
ز آب دیدگان شستند جسم خسته ی زهرا
صدای ناله می آمد که گویا گریه ی اسماست
بریز آهسته ای اسماء آب غسل بر دستم
که این پهلو شکسته دخت احمد عصمت کبراست
.............................................................................
کاش نجار مدینه در مدینه در نمی ساخت
یا اگر می ساخت بهر خانه ی حیدر نمی ساخت
کاش ای شهر مدینه بی در و دیوار بودی
یا تو ای باغ فدک هرگز در این دنیا نبودی
.....................................................
ای کاش فدک این همه اسرار نداشت
ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا این است
ای کاش در سوخته مسمار نداشت
....................................................
فاطمیه آمد اما همدم و مونس کجاست
شمع می پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست
در عزای مادرت یابن الحسن یک دم بیا
تا نپرسند این جماعت بانی مجلس کجاست
......................................................
فاطمیه تا حکایت می شود
غربت حیدر روایت می شود
..........................................
دیگر آن خنده ی زیبا به لب مولا نیست
همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست
قطره ی اشک علی تا به ته چاه رسید
چاه فهید کسی همچو علی تنها نیست  

.................................................... 

شبی در عمق تاریکی نشسته 

زمین و آسمان غمگین و خسته  

روان در کوچه ها تابوت غربت  

در آن تابوت یاقوت شکسته  

............................................. 

                                   اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم

آشنایی با بندردیلم

آشنایی با شهرستان دیلم...


1- قدمت تاریخی دیلم :

قرائن تاریخی نشان می دهد که قدمت این بندر به دوره هخامنشی مربوط می شود ، که وجه تسمیه آن به خوبی روشن نیست . چرا که در ادوار مختلف این منطقه اسمهایی داشته است . بندر تیلمون (دیلمون) برگرفته از: نام قدیم بحرین و سـرانجام بنــدردیلم نــامهایی بوده انـد که بـه این شهرستان اتلاق گردیده است.

و نام های ذکرشده دیگری درتاریخ است که این شهر را دیـل، دیلـه هم نامیده اند.

در دوره هخامنشی دو رشته راه، پارسارگاد و تخت جمشید را به هرمز، بندردیلمون و آستانه درکرانه خلیج فارس مربوط می ساخته که بنادر دیلمون ، هرمز و ریشهر ( بوشهرکنونی ) در دوره مذکور از مراکز تجاری بوده اند، صدور روغن چراغ ، نفت از بندر شینیز (سینیز) باقی مانده از دوره ساسانیان و پارچه های کتانی و فلزات گرانقیمت مرسوم بوده است.

آثــار پنج شهــر تاریخی با نامهای سینیز (شینیز) ، اسلجان، مهروبان، سنجاهان و قوستان از دوره های قبل از اسلام در این شهرستان کشف و به ثبت رسیده است که با وجود اسناد تاریخی و سفرنامه هایی ازجمله

سفرنامه ناصرخسرو ، [وآثار باستانی ] تاریخ این شهرستان بین 2300 الی 2500 سال اعلام گردیده است...

 

2- موقعیت جغرافیای دیلم:

شهرستان دیلم با 2735 کیلومتر مربع مساحت و قریـــب به 30/000 نفر جمعــیت بـــه عـنوان شمالی ترین نقطه استان بوشهر با مرکزیت شهر دیلم دارای دو بخش مرکزی و امام حسن می باشد که بخش مرکزی با دو دهستان حومه و لیراوی شمالی و مرکب از 21 روستا می باشد.

بخش امام حسن با مرکزیت شهر امام حسن دارای دو دهستان لیراوی میانی و لیراوی جنوبی که شامل 21 روستا می باشد تشکیل می گردد.

محدوده شهرستان دیلم از شمال به استانهای کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان -  از شرق به استان فارس ، از جنوب به شهرستان گناوه و خلیج فارس از مغرب نیز به خلیج فارس محدود می شود.

از نظر طبیعی به سه بخش عمده کوهستانی (کوهپایه های زاگرس) و تپه های ماهوری ، جلگه پست و حـــاصلخیز دشت لیراوی تشکیل می گردد. قسمتی از نوار ساحلی نیز متشکل از : شـــوره زار و ماسه زاراست. هیچ رودخانه دائمی وجود ندارد. و تنها رودها و دره هـــای فصلی از کوهپایه های شرقی به طرف خلیج فارس امتداد دارد...


برگرفته از وبلاگ ماهرویان

لغات محلی حرف «ب»

این لغت نامه بر اساس حروف الفبا تکمیل و منتشر خواهد شد لذا از همه دوستان تقاضا می شود به منظور رعایت نظم وثبت دقیق مباحث ، در ارسال مطلب و اظهار نظر در مورد هر یادداشت به حرف مورد نظر توجه داشته باشید.مقابل برخی از کلمات علامت سئوال ثبت شده که معنای آن ضرورت تحقیق بیشتری دارد.
قبل از شروع بیان این نکته نیز ضروری است که  بعضی از کلمات ارائه شده قدیمی و متروک می باشند و در حال حاضر رایج نیستند و در گفتار روزه مره نیز از آنها استفاده نشود.اما به لحاظ حفظ میراث گذشتگان و ضرورت ثبت در لغت نامه آورده شده اند. زیرا ممکن است نسل امروز با متن یا شعری از گذشتگان برخورد نماید که این کلمات در آنها استفاده شده باشد.همانگونه که بسیاری از کلمات لغت نامه دهخدا و دیگر فرهنگ ها  هم اکنون مهجور و متروک می باشند.




حرف «ب»

با : مخفف بابا حرف پیشوندی که قبل از اسم پیرمردان  بکار می رفت و نشانه احترام به آنان بود.مانند با رضا.
بابیزن: نوعی وسیله دستی برای ایجاد باد که از برگ نخل بافته می شود.

بات :همراه تو
باختن : رقصیدن
بادنگون،بنگون: بادمجان
باری : مرغی که تازه بالغ شده و تخم می گذارد.
بالنگ: خیار سبز
بایم : بادام
بُت: گلو

بَدرک :نوعی ابزارچوبی یا فلزی که برای آب کشیدن از چاه یا بردن باری از سطح زمین به پشت بام از آن اسفاده می شد.

بُر: جدا
بُرا :خرمن کوبی که به چارپایان بسته می شد.وبا دور زدن روی خرمن آن را خرد می کرد.
برداله :ابزاری چوبی برای حمل بار که دارای دو کفه بود و بر پشت  قاطر والاغ گذاشته می شد .
بُرگ:ابرو
بَرندیل: بره 5-4ماهه.
بز بل : بز گوش دراز.
بز چال : بز سفید پیشانی.
بز طال : بز خاکستری رنگ .
بز عدانی: بز حنایی رنگ
بز کمری : بز سیاه رنگ که کمرش سفید است.
بز هل : بز بدون شاخ.
بزشکری: بز سفید رنگ
بَسکوت :بسکویت.

بَل بَل:نوعی نان که روی تاوه پخت می شود و انواع ساده و ترکیب شده با سبزیجات زمستانی چون مِلو ،جیکه ،پیاز و...دارد.

بلیسو: آب نبات چوبی.
بندیر : منتظر.

بندیله: نوعی صنایع دستی تزئینی که از چوب ، نخ و اسفند سبز در اشکال مختلف ساخته می شود.
بَنه : ابزاری بافته شده از طناب که برای حمل گندم و جو درو شده از مزرعه به خرمنزار(جخون زار) استفاده می شد.

بنه کش:شخصی که مواظب  و مراقب حمل بنه در طول مسیر بود.
بُو : باش

بَو:پدر

بَهر : تقسیم
بهسکی : زمین هموار
بَهض: بهتر
بهلشت : بالش .متکا.
بی : مخفف کلمه  بی بی
بَیْ : همراه
بی چه : با چه وسیله ای
بی کی: همراه چه کسی
بید: بود
بیدن : بودند.
بُیی : حرف تعجب


 ضرب المثل با حرف «ب»
بانده زنا نکش چپ کریه : پرنده شکاری از نوکش مشخص است .(افراد زرنگ و باهوش رفتارشان متمایز است.)
بانده اصیل که من دوم افتا پر و بال نیزنه.پرنده نژاده وقتی در دام افتاد بیخود پر و بال نمی زند. (انسان عاقل  در برابر دشواریها تحمل می کند و ناشکیبا نیست)

دانش آموزان مدرسه شاه عبدالله(ع) سال ۱۳۵۶



«یاد باد آن روزگاران یاد باد»


دانش آموزان مدرسه وشمگیر روستای شاه عبدالله  سال 1356


افراد ایستاده:

1-عباس درویشی فرزند علی2- غلامشاه فرزند عبدالعلی 3-غلامشاه فرزند محمد 4-عبدالله فرزند حسن 5_عذرا فرزند سراج(مهمان)6-محمد فرزند سراج
افراد نشسته از بالا ردیف اول :1-آقای ناصر کمشکی (معلم روستا) 2-عبدشاه فرزند احمد 3-اسماعیل فرزند ابراهیم 4-امرالله فرزند فتح الله
ردیف دوم:1-محمود فرزند احمد 2-غلامرضا فرزند بخشی 3-عبدالنبی فرزند غلامشاه 4-مرحوم عبدالرضا فرزند مصطفی 5-علی فرزند جوهر 6-مرحوم رضا فرزند حسین 7-لطیف فرزند احمد 8-علیمراد فرزند احمد.
ردیف سوم: 1-رضا فرزند شنبه 2- حلیمه فرزند یوسف 3- مریم فرزند غلامعباس 4-مرحومه سهیلا فرزند مصطفی 5-شهید احمد فرزند بهرام

ردیف چهارم: 1- محمد فرزند عبدالعلی 2-محمد فرزند حاج غلامحسین 3-مصطفی فرزند علی 4-سالم فرزند شکرالله 5-لیلا فرزند حسین 6-حکیمه فرزند غلامحسین


در هفته بزرگداشت مقام معلم شایسته است ضمن ارج نهادن به خدمات جناب آقای ناصر کمشکی معلم مهربان و دلسوز روستای  شاه عبدالله در سالهای (57-55 ) که بدون هیچگونه امکانات رفاهی مدت دو سال رنج غربت را با شهد خدمت  همراه ساختند  و در این مدت بعنوان تنها آموزگار روستا کلاس اول تا پنجم را درس محبت آموختند . برای ایشان و خانواده گرامیشان  سلامتی و خوشبختی آرزو می کنیم.

همچنین یاد و خاطره همکلاسی های سفر کرده مان شهید احمد درویشی و مرحومان سهیلا،عبدالرضا و رضا درویشی را گرامی می داریم و به ارواح پاکشان درود می فرستیم و رحمت و رضوان الهی را برایشان خواستاریم.


سلام معلم مهربان

سلام معلم مهربان


                                                




دوازدهم اردیبهشت ماه هر سال که مصادف با سالروز شهادت استاد مطهری و روز گرامیداشت مقام معلم است فرصتی مغتنم می باشد تا ضمن تجلیل از مقام علمی شهید مطهری، از زحمات دلسوزانه همه معلمان عزیز در کلیه مقاطع تحصیلی تقدیر و تشکر نماییم و سلامتی ، سعادت و موفقیت را برای همه آنان آرزو کنیم.  

جا دارد به پاس آن همه مهر و محبت و تلاش مشفقانه ، بر دست یکایک آن گرامیان بوسه افتخار زنیم، و قدردان الطاف و خدماتشان باشیم.


طرز تهیه حلوای سرده بن دو

سلام دوستان

یکی از خوراکیهای محلی منطقه شاه عبدالله حلوای سرده بن دو می باشد.

مواد لازم برای تهیه حلوا جهت 4 نفر


1- کره   200گرم

2-گوینه (بلغور گندم)   100گرم

3-خرما  بدون هسته     500 گرم

4- دوغ     یک استکان

  ابتدا کره را آب می کنیم سپس گوینه را به آن می افزاییم تا با حرارت کم سرخ شود سپس دوغ را به آن اضافه کرد هم می زنم تا نرم و یک دست شود در ادامه خرما را به آن اضافه می کنیم وبا آن مخلوط می نماییم مدت 10 دقیقه روی حرارت ملایم می گذاریم . حلوای ما آماده است. نوش جان


دنیا شناسی (۳)

دنیا از نظر مولانا جلال لدین مولوی


شیر گفت آری ولیکن هم ببین

جهدهای انبیا و مؤمنین

حق تعالی جهدشان را راست کرد

آنچ دیدند از جفا و گرم و سرد

حیله‌هاشان جمله حال آمد لطیف

کل شیء من ظریف هو ظریف

دامهاشان مرغ گردونی گرفت

نقصهاشان جمله افزونی گرفت

جهد می‌کن تا توانی ای کیا

در طریق انبیاء و اولیا


با قضا پنجه زدن نبود جهاد

زانک این را هم قضا بر ما نهاد

کافرم من گر زیان کردست کس

در ره ایمان و طاعت یک نفس

سر شکسته نیست این سر را مبند

یک دو روزک جهد کن باقی بخند

بد محالی جست کو دنیا بجست

نیک حالی جست کو عقبی بجست

مکرها در کسب دنیا باردست

مکرها در ترک دنیا واردست

مکر آن باشد که زندان حفره کرد

آنک حفره بست آن مکریست سرد

این جهان زندان و ما زندانیان

حفره‌کن زندان و خود را وا رهان


چیست دنیا از خدا غافل بدن

نه قماش و نقده و میزان و زن


ادامه مطلب ...